چند گانگی اسم اعظم در حدیث - صفحه 131

است و پیامبران یاد شده، هر یک از تعدادی از اسم‏های اعظم (کم و یا زیاد) برخوردار بوده‏اند.

نقد دیدگاه

اشکال اساسی این دیدگاه آن است که از احادیث ناظر بر دارای حروف بودن اسم اعظم عدول کرده است. این در حالی است که این دسته از احادیث به روشنی سخن از حقیقت اسم اعظم می‏کنند و نه از اسم لفظی معبر از آن. این احادیث در صدد بیان این معناست که حقیقت اسم اعظم یک حقیقت مشکک ذو مراتب مختلف است و اسم اعظمی که از حروف بیشتر برخوردار است، در مرتبه بالاتر از اسم اعظم دارای حروف کم‌تر است. بر این اساس، هرگز از این روایات تعدد اسم اعظم لفظی استفاده نمی‏گردد، بلکه وحدت و دارای مراتب بودن آن به دست می‏اید؛ و گر نه برخورداری از تعداد حرف بیشتر چه ارزشی دارد که پیامبری به سبب آن، از پیامبر دیگر که دارای آن تعداد از حروف نیست، برتر باشد.

دیدگاه سوم. دارای مرتبه بودن اسم اعظم عینی و چندگانگی اسم اعظم لفظی معبر از آن و تعیین یک اسم به عنوان اسم اعظم اعظم

این دیدگاه از سویی بر اساس تحلیل ذکر شده در دیدگاه دوم، از مجموع روایات اسم اعظم، چند گانگی اسم اعظم لفظی استفاده می‏شود؛ زیرا همه این احادیث به اصطلاح روایات مُثْبِت هستند و مضمون هیچ یک، مضمون دیگری را نفی نمی‏کند. و از سوی دیگر، از روایات ناظر به تعدد حروف اسم اعظم که در ذیل دیدگاه دوم گفته آمد، بر خلاف آنچه در دیدگاه گذشته ذکر شد، تعدد مراتب اسم اعظم عینی را استفاده نموده است. از مجموع این دو مقدمه بر می‏آید که همه اسمای یاد شده در روایات دسته اوّل _ که به نحوی بر اسم‌های دیگری سیطره دارند و مفهوم آن از مفاهیم اسمای دیگر وسیع‌تر است _ اسم اعظم هستند. به تعبیر روشن‌تر، وقتی ذات را با صفت وسیع‌تر لحاظ کنیم، قطعاً این لحاظ در مقایسه با صورتی که ذات را با صفتی که محدودتر و آن کوچک‌تر از آن است لحاظ می‏کنیم، بزرگ‌تر و وسیع‌تر و اسم اعظم خواهد بود. در این میان، اسمی که بر همه اسماء سیطره دارد، «اسم اعظم اعظم» است؛ چنان که در روایات با این تعبیر و یا تعبیرهای مشابه از آن یاد شده است:
1. «... بالاسم الاعظم الاعظم المحیط بملکوت السموات و الارض».۱
2. «أسألک باسمک العظیم الاعظم الّذی لا شیء اعظم منه، و لا اجلّ منه، و لا اکبر منه».۲

1.. بحار الانوار، ج۹۲، ص۱۳۸؛ الأمان، ص۶۴.

2.. اقبال الاعمال، ص۴۳۹؛ بحار الانوار، ج۸۸، ص۷۶.

صفحه از 134