شرح حديث « أنا الله الذی لا إله إلّا أنا..» - صفحه 171

هرگاه كاردى را بدون اختيار آدمى در دست اين كس بر گلوى كسى زند و او را بكشد و بعد از آن به ازاء اين امر ، بى اختيار آدمى را به جهنّم ببرد كه چرا فلان را من در دست تو بدون اختيار تو كشتم و اين محض ظلم خواهد [بود] و بعد از آنكه خداوند عالميان . جلّ ذكره . ظالم باشد ، عاجز نيز خواهد بود ؛ براى اينكه ظلم را به غير عاجز نمى كند و ديگر اينكه لازم مى آيد كه كارهاى الهى . جلّ ذكره . بر وفق حكمت نباشد ، براى آنكه آنچه خواهد از خير و شر در دست مردم جارى مى كند ، ديگر پيغمبران را مبعوث كردن و بهشت و دوزخ آفريدن و ثواب و عقاب قرار دادن و كرام الكاتبين را بر بندگان گماشتن ، عبث و بى فايده خواهد بود و بالاخره منجر به ظلم مى شود ، نعوذ باللّه ، و اين رويه ، چنانكه مذكور شد ، موافق عقل در بطلان آن شبهه اى نيست و در قرآن مجيد ، حضرت بارى تعالى در چند جا اسنادِ افعال به عباد و رفع ظلم از جناب كبريايى خود مى نمايد.از جمله در سوره مباركه يونس ، خطاب به حضرت پيغمبر . صلى الله عليه و آله . مى فرمايد :
«ومنهم من يستمع إليك ، أفأنت تسمع الصمّ ، ولو كانوا لا يعقلون ومنهم من ينظر إليك ، أفأنت تهدى العمى ولو كانوا لا يبصرون إنّ اللّه لا يظلم الناس شيئا ولكنّ الناس أنفسهم يظلمون»۱.
و بعضى ديگر از احاديث و اخبار و ادلّه در ابطال اين مذهب در طى تحقيق مذهب حقّ، ان شاء اللّه تعالى ، مذكور مى شود .
سيّم: مذهب اشاعره است و مخترع آن ، ابوالحسن اشعرى است ۲ و اكثر سنّيان

1.سوره يونس ، آيه ۴۲ . ۴۴ .

2.ابوالحسن على بن اسماعيل اشعرى (۲۶۰ـ۳۲۴ق) از نسل ابو موسى اشعرى ، مؤسّس مذهب اشاعره و پيشواى اين عقيده كلامى است . او در بصره متولد شد و در اوّل كار بر مذهب معتزلى بود و بعدا از آن مذهب برگشت و مذهب خود را معرّفى نمود و در بغداد از دنيا رفت . مى گويند كه عدد مصنّفات وى به سيصد مى رسد و از جمله مصنّفاتش : «الرد على المجسّمه» ، «مقالات الإسلاميين» و «الإبانة عن أصول الديانة» است (همان ، ج ۴ ، ص ۲۶۳) .

صفحه از 182