شرح حديث « أنا الله الذی لا إله إلّا أنا..» - صفحه 172

بر اين مذهب بوده و هستند و اصل دعوى ايشان ، آن است كه مى گويند : فرقْ ميان حركت دست صحيح و رعشه دار هست ؛ امّا به اين روش كه دست صحيح ، كارى را [كه] مى كند به قدرت خود مى كند و قدرت بنده حاصل مى شود با كردن كارى ، نه اينكه پيش از كردن كارى باشد، امّا اين قدرت را تأثيرى در كار نيست ؛ بلكه هر كارى مى شود ، به قدرت غالبه الهى و بس و دست رعشه دار ، قدرت آن را ندارد . پس فرق ميان دست صحيح و دست رعشه دار ، يافت شد .
مخفى نماند كه اين طايفه ، چون مطّلع بر ناخوشى مذهب جهيميّه شدند ، ظهور بطلان و ركاكت آن را شنيده اند ، براى خلاصى از آن قبايح ، وضع اين مذهب نموده اند و مع هذا ، آنچه بر جُهيميّه از قبايح و ناخوشى ها لازم مى آمد ، بر اين طايفه نيز لازم مى آيد و به هيچ [وجه] ، رفع اسناد ظلم و عجز و عدم حكمت از جناب الهى نمى تواند شد ، براى اينكه قدرتى را كه بنده داشته باشد ، به هيچ وجه آن قدرت را تأثيرى نباشد ؛ بلكه تأثير را قدرت ديگرى مى كرده باشد ، از وقوع تأثيرى كه به قدرت ديگرى باشد ، يا از قدرتى كه تأثيرى در آن نباشد ؛ چه ، تقصير بر بنده لازم مى نمايد كه به سبب آن بايدش به جهنّم رفت و اين مذهب ، بالمآل ، اصل مذهب جهيميّه است و بعضى ديگر از ادلّه بطلان اين نيز مذكور مى شود ، ان شاء اللّه تعالى.
چهارم ، مذهب قاضى باقلانى ۱ است كه يكى از سنّيان است و او مى گويد كه اصل ذات افعال از جناب الهى است ؛ امّا نسبت به بندگان يا طاعت است يا معصيت ، مثلاً مى گويند كه نماز كردن و قمار باختن ، هر دو شريك اند در اينكه حركتى و كارى اند ؛ امّا يكى نماز كردن است و ديگرى قمار باختن و اصل

1.ابوبكر محمّد بن الطيّب بن محمّد بن جعفر (۳۳۸ـ۴۰۳ق) از بزرگان علماى كلام اشاعره است . او در بصره متولد گرديد و در بغداد زندگى كرد و در همان جا از دنيا رفت و از جمله مصنفاتش : «الإنصاف» ، «إعجاز القرآن» ، «دقائق الكلام» و «كشف أسرار باطنيه» است (همان ، ج ۶ ، ص ۱۷۶) .

صفحه از 182