شرح حديث « أنا الله الذی لا إله إلّا أنا..» - صفحه 175

ايمان . پس تو به ناخوشى مى دارى مردم را تا آنكه نگردند مؤمنان . و نمى باشد براى احدى اينكه ايمان بياورد ، مگر به اذن خدا ، و مى گرداند خدا پليدى را بر آن كسانى كه درك اين معنا نمى نمايند .
در حديث وارد شده كه مأمون به حضرت امام رضا عليه السلام گفت كه يابن رسول اللّه ! قول بارى تعالى كه فرمود : «ولو شاء ربّك لآمن من في الأرض» إلى قوله تعالى : «إلاّ بإذن اللّه » چه معنى دارد .
پس حضرت . سلام اللّه تعالى عليه . فرمود كه حديث كرد مرا پدرم از پدران خود از حضرت امير المؤمنين . صلوات اللّه تعالى عليهم . كه گفت : به درستى كه مسلمانان گفتند به حضرت پيغمبر . صلى الله عليه و آله . كه : اى رسول خدا ! اگر اكراه نمايى به كسانى كه قدرت رسانيده به ايشان از مردم بر اسلام ، به اين معنا كه ايشان را به جبر به اسلام وادارى ، هر آينه زياد مى شدى عدد ما و توانايى به هم مى رسانديم بر دشمنان خود . پس حضرت . صلوات اللّه عليه وآله . مضمون اين را فرمودند كه : «نيستم كه آنچه خداى به من نفرموده ، چنان كنم» . پس حضرتِ بارى تعالى، نازل كرد كه : اى محمّد! اگر مى خواست پروردگار تو ، هر آينه ايمان مى آورد هركه در زمين است ، به عنوان اِلجاء و اضطرار در دنيا ؛ همچنان كه ايمان مى آورد در وقت ناخوشى ديدن در آخرت و اگر اين با ايشان سلوك مى نمودم ، مستحق نبودند از من ثوابى را، وليكن من اراده كرده ام از ايشان اينكه ايمان بياورند ، در حالت اختيار، نه از روى اضطرار ، تا اينكه مستحق شوند از من زلفى و كرامت و هميشگى ماندن در بهشت خلد را . آيا پس تو به اكراه مى دارى مردم را تا اينكه بگردند مؤمنان ؟
و امّا قول بارى تعالى : «وما كان لنفس أن تؤمن إلاّ بإذن اللّه » . پس نيست بر سبيل حرام داشتن ايمان بر او ؛ وليكن به اين معناست كه نيست براى نفس اينكه ايمان بياورد ، مگر به اذن خدا ، و اذن خدا ، امر اوست . جلّ ذكره . و اين نبوده كه

صفحه از 182