شرح حديث « أنا الله الذی لا إله إلّا أنا..» - صفحه 181

پس شيخ گفت : فرّجك اللّه كه فرج دادى مرا يا امير المؤمنين ۱ ! .
و خوب تشبيه نموده اند حكايت افعال عباد و روابط آنها را به جناب كبريايى الهى ؛ شخصى كه بازى را تربيت مى كند و به طليه عادت مى دهد ، وقتى كه آن باز را پرانيد ، ظاهر است كه قدرت پرواز دارد . وقتى كه باز عود به طليه مى نمايد ، آيا به اختيار خود نبوده يا ملجأ به آن بوده است و نيز ظاهر است كه آمدن به طليه به عنوان الجا و اضطرار نيست ؛ بلكه به اختيار خود است . نهايت آنچه در رسانيدن آن باز شده و او را معتاد و مأنوس به آن طليه كرده ، في الجمله نه به عنوان اضطرار ، بلكه به عنوان اختيار مدخلى در عود باز به طليه دارد و في الجمله نموده و نمونه از نسبت افعال عباد و ربط آنها به آن جناب بارى . جلّ ذكره الأعلى . از تصوير اين معانى ، تصوّر و توهّم مى توان كرد و بحمد اللّه تعالى، بعد از تعقّل و ادراك مراتب مذكوره ، ارباب انصاف را مجال ريبى در مذهب حقّ نمى تواند بود ؛ چه ، جاى آنكه تتبّع اخبار و احاديث متداوله در ميان شيعه و مطالعه كتب مبسوطه فضلاى طايفه حقّه كرده شود و چون از تمهيد مقدمات مذكوره ، حقيقت مذهب حقّ و بطلان رويّت باطله معلوم شود . حال به عرض مى رساند كه معنى حديث مذكور ، اين است كه حقّ تعالى . جلّت آلائه . مى فرمايد كه : «خلق كردم خير را و جارى كردم آن را در دست هركه دوست داشتم او را»، به اين معنى كه توفيق دادم تا اين خير در دست او جارى شود و اين ، همان تفسيرى است كه حقّ تعالى مى فرمايد كه : «فأمّا من أعطى واتّقى وصدّق بالحسنى فسنيسّره لليسرى»۲ . و اين دوست داشتنى هم كه حق . سبحانه و تعالى . فرموده كه : «خير را در دست هركس كه دوست داشتم ، جارى

1.الاحتجاج، طبرسى ، ص ۲۰۸ و ۲۰۹ .

2.سوره ليل ، آيه ۵ . ۷ : «پس هر كس كه در زندگى دَهِش داشت و تقوا داشت و روزِ قيامت را تصديق نمود ، پس به زودى ما كار او را آسان مى كنيم» .

صفحه از 182