عيون الاخبار في مناقب الاخيار(منتخب) - صفحه 217

بر تصنيف كتاب هاى نيكوى حديثى توفيق يافت . در سمرقند ، ساكن شده بود ؛ امّا به [زادگاهش] بغداد ، سفرى داشت و در آن جا املاى حديث نمود و در اصفهان نيز حديث گفت و سپس به سمرقند ، بازگشت .
خود شنيدم كه يوسف بن ايّوب زاهد [هَمَدانى (440.535ق)] ، وى را ستود و گفت : «در خاندان على ، فاضل تر از او نديده ام» .
او بسيار بخشنده بود . همه ساله براى گروهى از عالمان دين [در ماوراء النهر] ، پانصد تا هزار دينار مى فرستاد و مى گفت : «اينها زكات دارايىِ من است و چون من در اين سرزمينْ غريبم ، شما به هر مستحقّى كه مى شناسيد ، برسانيد و به هر كه داديد ، دست خطّى هم بدهيد كه بيايد و از عُشر محصول غلّه من نيز سهمى بگيرد» . زكات نقدينه او به ده ها هزار دينار مى رسيد .
او نزديك به چهل روستا از نواحى «كَش» ۱ را در تملّك شخصى داشت و وكلاى او در اين روستاها ، مرفّه تر و متشخّص تر از بزرگان سمرقند مى زيستند .
از ابوالمعالى محمّد بن نصر خطيب [مدينى] ۲ كه از همراهان و ياران او بود . به همين ترتيب شنيدم و همو براى من گفت كه :

1.كَش ، ناحيه اى آباد در ماوراءالنهر و در شمال منطقه تاريخى و خوش آب و هواى «سُغد» . مركز آن ، شهر كوچك «كَش» است كه بر سر راه سمرقند به نَسَف (نخشب) و در جنوب سمرقند قرار گرفته و امروزه آن را «شهر سبز» مى گويند . ناحيه كش ، در قرن پنجم هجرى ، از توابع سمرقند بوده و يكى از دروازه هاى سمرقند را بدان مى خوانده اند . سمرقند و كش ، اكنون جزو خاك جمهورى ازبكستان اند (ر .ك : لغت نامه دهخدا ؛ فرهنگ فارسى معين ؛ ازبكستان ، ص۴۸ و۶۲) .

2.محمّد بن نصر بن منصور (۴۵۴.۵۵۰ق) ، از خُطباى حَنفى سمرقند بود و بجز در محضر شريف بغدادى ، نزد ابوالحسن على بن محمد بَزدَوى حنفى نيز شاگردى كرد (ر .ك : الجواهر المضيئة ، ج۲ ، ص۵۹۴ و ج۳ ، ص۳۷۸.۳۷۹ ؛ معجم البلدان ، ج۱ ، ص۴۰۹ ذيل «بَزْدَة») .

صفحه از 261