۹۱۳.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : حسين عليه السلام ، صبحگاهان ، با يارانش نماز گزارد . سپس اسبش را برايش آوردند و بر آن نشست و با چند تن ازيارانش به سوى لشكر دشمن ، پيش آمد . بُرَير بن خُضَير هَمْدانى، جلوى ايشان بود. حسين عليه السلام به او فرمود : «اى بُرَير ! با اينان ، سخن بگو و آنان را نصيحت كن» .
بُرَير ، پيش رفت و نزديك لشكر دشمن - كه همگى به سوى حسين عليه السلام پيش آمده بودند - ، ايستاد .
سپس، بُرَير به آنان گفت: اى مردم ! از خدا پروا كنيد، كه باقى مانده گرانقدرِ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، به ميان شما آمده است و اينان ، فرزندان و خاندان و دختران و حرمِ (نزديكانِ) او هستند . نظر و دليلتان را بياوريد و بگوييد كه مىخواهيد با آنان ، چه كنيد؟
گفتند: مىخواهيم كه آنان را در اختيار امير عبيد اللَّه بن زياد بگذاريم تا در باره ايشان ، نظر دهد .