قاعده زرين در حديث و اخلاق - صفحه 16

قاعده را بيان مى كند و به نمونه هايى از كاربست آن اشاره مى نمايد.

2. اشاره به قاعده به عنوان امرى مسلم و پيامدهاى بى توجهى به آن

در فرمان نامه حضرت امير مؤمنان به مالك اشتر شاهد نوع خاصى از اشاره به اين قاعده و استدلال بر اساس آن هستيم. در اين جا حضرت به عنوان يك واقعيت ، يا به تعبير روايات «كما تدين تدان»، به اين قاعده اشاره مى كند و به پيامدهاى آن مى پردازد و خطاب به مالك مى فرمايد:
و مردم در كارهاى تو چنان مى نگرند كه تو در كارهاى واليان پيش از خود مى نگرى، و درباره تو آن مى گويند كه درباره آنان مى گويى، و نيكوكاران را به نام نيكى توان شناخت كه خدا از ايشان بر زبان هاى بندگانش جارى ساخت.۱
در اين جا شاهد استدلالى پياپى و پيچيده به زبانى ساده هستيم. در اين سخن مراحل متعددى اين گونه پيموده شده است:
از انسان خوب و صالح به نيكى ياد مى شود، تو نيز خواهان اين يادِ نيك هستى. اگر مى خواهى از تو به نيكى ياد شود، از واليان پيشين به نيكى ياد كن؛ زيرا همان گونه كه با ديگران رفتار مى كنى، با تو رفتار خواهد شد.

3. اشاره به قاعده به مثابه معيار ادب

گاه از اين قاعده در شكل منفى آن به عنوان معيارى براى تربيت خود و پرهيز از رذايل اخلاقى و بى نزاكتى استفاده مى شود. از اين منظر، انسان هر رفتارى را كه در شخص ديگرى نمى پسندد، خود نيز بايد از آن پرهيز كند، به گفته امام على:
كَفَاكَ أَدَبا لِنَفْسِكَ اجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِكَ؛در ادب نفست اين بس كه واگذارى، آنچه را از جز خود ناپسند شمارى.۲

4. اشاره به قاعده به مثابه نشانه سازگارى منطقى و عقلانى

در برخى از بيانات امامان، شاهد آن هستيم كه عمل نكردن به قاعده زرين گوياى ناسازگارى منطقى و عقلانى شخص است. اگر انسان تابع منطق يك بام و دو هوا نباشد، همواره بايد از قواعد روشى و رفتارى يكسانى استفاده نمايد. لازمه اين وحدت آن است كه با ديگران همان گونه برخورد كند كه با خود برخورد مى كند؛ براى مثال اگر ديگران را به ترك دنيا فرا مى خواند، چنين نباشد كه خودش فريفته دنيا باشد و به تعبير سعدى:


ترك دنيا به مردم آموزندخويشتن سيم و غله اندوزند

1.همان، ص۳۲۶ ـ ۳۲۵.

2.همان، كلمات قصار، شماره ۴۱۲.

صفحه از 30