قاعده زرين در حديث و اخلاق - صفحه 21

سرانجام طه عبد الرحمن، در نقد نوگرايان عرب مى گويد كه آنان به خود حق مى دهند از منظر برون دينى دين را نقد كنند، ليكن به ديگران اجازه نمى دهند كه از منظر دينى، مسائل برون دينى را نقد نمايند. حال آن كه در صورت رجوع به وجدان خويش در مى يابند كه اگر نقد اخلاق اسلامى از منظر مدرنيسم درست باشد، نقد مدرنيسم نيز از منظر اخلاق اسلامى درست خواهد بود. ۱
همچنين در اندرزنامه ها شاهد داستان هايى با محوريت اين قاعده هستيم. براى مثال فقيه اصفهانى نقل مى كند كه هشام، نامه اى براى امپراتور روم فرستاد و او را ملك طاغى خواند. وى جوابى فرستاد و گفت:
ملك را دشنام دادن، روا نبود. و ليكن كسى كه بر زبان خود قادر و پادشاه نبود بر خلقِ خداى تعالى چگونه پادشاه بود و تو را از جواب ما كه ايمن كرد كه اگر به جواب نامه بنوشتمى: من ملك الروم الى هشام المذموم. تو به ما چه توانستى كردن؟ هشام خليفه از آن شرم داشت و پند گرفت. ۲
وى دو داستان ديگر با همين مضمون آموزنده نقل مى كند: يكى درباره حسن بصرى ۳ و ديگرى از مناظره بين مسلمانان و مسيحيان. ۴ با اين حال، اين قاعده به گونه اى مستوفا و نظام مند مورد بحث قرار نگرفته و به اشاراتى بسنده شده است؛ براى مثال امام خمينى، هنگام بحث از شكر منعم به شكلى گذرا آن را از فطريات بشر معرفى مى كند. ۵ از اين رو، جاى بحث در آن همچنان بسيار است.

قاعده زرين و تخيل اخلاقى

در واقع، اخلاقى رفتار كردن، مستلزم نوع خاصى از تخيل است و كسى كه فاقد آن باشد، نمى تواند به گونه اى آگاهانه رفتارى اخلاقى داشته باشد و اگر هم بر اساس قواعد اخلاقى عمل كند، اين كار به گونه اى مكانيكى و صورى خواهد بود. رفتار اخلاقى در قبال ديگران هنگامى آغاز مى شود كه شخص فاعل بتواند به پيامدهاى رفتار خود بر پيرامون خويش توجه كند و چون اين پيامدها هنوز فعليت نيافته اند، بايد بتواند آنها را تخيل كند و در ذهن خود بيافريند. به همين سبب، غالبا نقطه عزيمت تفكر اخلاقى، همين تخيل است. بسيارى از رذايل، به اين دليل رخ مى دهند كه شخص اساسا تصورى از پيامد رفتار خود ندارد و نمى تواند در ذهن خود تصويرى از لوازم رفتار خود را تخيل كند.

1.سؤال الاخلاق، ص۲۶.

2.تحفة الملوك، ص۳۷.

3.همان، ص۹۸.

4.همان، ص۳۳ ـ ۳۴.

5.شرح حديث جنود عقل و جهل، ص۱۸۶.

صفحه از 30