قاعده زرين در حديث و اخلاق - صفحه 9

هنگامى كه افلاطون، در كتاب قوانين، در پى وضع قانون براى مدينه فاضله خود برآمد، قاعده زرين را مبناى آن شمرد و نوشت كه در حد امكان هيچ كس حق ندارد، بدون اجازه من به اموال من دست بزند، من نيز اگر بخواهم بر اساس عقل رفتار كنم، بايد با ديگران همان گونه رفتار كنم كه انتظار دارم با من رفتار شود ۱ و هنگامى كه اسكندر مقدونى به قدرت رسيد، يكى از توصيه هاى ارسطو به او اين بود:
آنچه را دوست ندارى درباره تو انجام دهند، درباره مردم انجام مده. ۲
در بن گوهر آيين اخلاقى بودايى نيز شاهد اين قاعده هستيم كه به مثابه راهنماى زندگى عملى در عرصه هاى گوناگون از جمله زندگى جنسى به كار گرفته مى شود و مانع تعرض به ناموس ديگرى مى گردد. ۳ همچنين طبق اين قاعده، بودا استدلال مى كند:
درشت مگو تا نشنوى. ۴
همچنين فهم عميق اين قاعده مانع خون ريزى به ناحق مى شود و:
ديگران را اگر چون خود بدانى، بايد كه نه خون بريزى و نه به كشتن برانگيزى. ۵
اين نگرش اختصاص به آيين بودا ندارد، بلكه ميان ديگر آيين هاى هند مانند آيين جَين وآيين هندو مشترك است و عصاره اخلاق قلمداد مى شود. ۶
در آيين زرتشت تعليماتى به چشم مى خورد كه برآيند آنها نه تنها پذيرش قاعده زرين است، بلكه از آن فراتر مى رود. طبق سه اصل اخلاقى پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك، انسان بايد خيرخواه همگان باشد و در نتيجه پس از پرستش خداوند، برترين كار خوب: «براى همه نيكى آرزو كردن» ۷ است و يكى از سه قانون زرتشت حكم مى كند:
اگر با شما به بيداد رفتار كنند، با دادگرى برخورد كنيد. ۸
در فرهنگ ايران باستان اين قاعده شناخته شده بود و به نوشته ابن مسكويه، از جمله وصاياى يكى از پادشاهان به پسرش اين بود:

1.Laws, by Plato, translated by Benjamin Jowett, in Great Books of the Western World, V.۶, book XI, p. ۷۷۱. نيز مقايسه شود با: قوانين، ج۴ ، ص۲۳۷۹.

2.الحكمة الخالدة، ص۲۲۱.

3.Buddhist Ethics: A Very Short Introduction, Dmien Keown, p. ۷۶.

4.راه آيين، ص۸۸ .

5.همان، ص۸۷ .

6.A Global Ethics for Global Politics and Economics, Hans Kung, p.۹۹.

7.مينوى خرد، ص۷۱.

8.متون شرقى و سنتىِ زرتشتى، ص۱۶۱.

صفحه از 30