روايت مزبور على رغم شهرت، فاقد اسناد صحيح است و سلسله راويان آن تا ابن عباس بر ما نامعلوم است. علاوه بر اين، در مواضعى سند اين روايت مضطرب است و در بعضى نسخ، فرازهايى از آن با سندى ضعيف و راويانى مجهول الحال به عبداللّه بن يزيد بن سلام و نيز يزيد بن سلام منسوب است. ۱
از منظر بررسى متن خبر، آن چه در كتب صحيح روايى موجود است، سؤالات سه گانه اى است كه ابن سلام براى يقين به رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم از آن حضرت پرسيده است و ارتباطى با كوه قاف ندارد. سؤالات سه گانه ابن سلام عبارت اند از: 1. چه عاملى سبب شباهت فرزند به پدر يا مادر مى گردد؟ 2. اولين نشانه روز رستاخيز چيست؟ 3. نخستين طعام اهل بهشت، چه طعامى است؟ اين روايت به سند صحيح از انس بن مالك در كتب روايى موجود است. ۲
صرف نظر از ضعف سند، محتواى روايت نيز جابه جا، با عقايد اصيل اسلامى و ساير روايات صحيح و معتبر منافات دارد و به روايات اسرائيلى بسيار شبيه است. براى نمونه با وجود اين كه ديگر روايات، كعبه را نقطه مركزى زمين معرفى مى نمايند، ۳ اين روايت بيت المقدس را به عنوان مركز زمين و محل حشر و نشر و صراط و ميزان و... مطرح مى نمايد و به بزرگ نمايى چهره بيت المقدس مى پردازد. ۴ نيز اين روايت تصريح بر جسمانيت ملائكه دارد و به شرح چهره ظاهرى جبرئيل پرداخته است، ۵ كه بنابر عقايد اسلامى امرى مردود است. افزون بر اين كه در اين روايت، لوح، قلم و... امورى محسوس و مادى قلمداد مى گردند.
آن چه در اين روايت درباره كوه قاف بيان شده است، تنها در نسخه بحارالانوار موجود است و در ديگر نسخ اين روايت يافت نمى گردد. علامه مجلسى پس از نقل روايت مزبور، نقاط ضعف آن را برمى شمرد و مخاطب خويش را به نقد آگاهانه آن فرا مى خواند. ۶
4. يكى از احاديث مشهورى كه از موضوع «كوه قاف» و برخى مشخصات و ويژگى هاى آن
1.علل الشرايع، ج۲، ص۴۷۰؛ بحار الانوار، ج۹، ص۳۰۴.
2.المسند، ج۳، ص۱۰۸؛ صحيح البخارى، ج۵، ص۱۴۸؛ بحار الانوار، ج۹، ص ۳۰۲.
3.بحار الانوار، ج۹، ص۲۹۴.
4.قال عبد اللّه بن سلام: يا محمد! اخبرنى أين وسط الدنيا؟ قال: بيت المقدس. قال: و لم ذلك؟ قال: لان فيها المحشر و المنشر و منه ارتفع العرش و فيه الصراط والميزان.
5.قال: فأخبرنى ما طول جبرئيل؟ قال: إنه على قدر بين الملائكة ليس بالطويل العالى و لا بالقصير المتدانى، له ثمانون ذؤابة و قصة جعده و هلال بين عينيه، أغر أدعج محجل ضوؤه بين الملائكة كضوء النهار عند ظلمة الليل، له أربع و عشرون جناحاً خضراً مشبكة بالدر والياقوت، مختمة باللؤلؤ و عليه وشاح، بطانته الرحمة، أزراره الكرامة، ظهارته الوقار، ريشه الزعفران، واضح الجبين، أقنى الأنف، سائل الخدين مدور اللحيين ... .
6.إنما أوردت هذه الرواية لاشتهارها بين الخاصة و العامة، و ذكر الصدوق و غيره من أصحابنا أكثر أجزائها بأسانيدهم فى مواضع، و قد مر بعضها. و إنما أوردتها فى هذا المجلد لمناسبة أكثر أجزائه لأبوابه، و فى بعضها مخالفة ما لسائر الاخبار، فهى إما محمولة على أنه ـ صلى اللّه عليه و آله ـ أخبره موافقاً لما فى كتبهم ليصير سبباً لاسلامه أو غير ذلك من الوجوه و المحامل التى تظهر على الناقد البصير، وفى بعضها تصحيفات.