ملاك انتخاب پيامبران و امامان از منظر احاديث - صفحه 86

امتيازات پيامبرى مانند عصمت و ... به آن فرد مى داد؛ يعنى كسى را انتخاب مى كرد كه با اراده و اختيار خود بيش از ديگران در مسير اطاعت و بندگى خداوند قرار داشت؛ واضح است كه چنين انتخابى بى اشكال بود؛ چون اين انتخاب بر اساس لياقت و شايستگى آن فرد بوده كه اين شايستگى در ديگران نبوده است.
حال اگر خداوند، با علم ازلى ـ كه به آينده انسان ها دارد ـ بداند كه در ميان انسان هاى موجود، مثلاً فرزند آمنه و عبداللّه ، حتى اگر به مقام پيامبرى و عصمت هم نرسد، با اراده و اختيار خود بيش از ديگران در مسير هدايت و اطاعت خدا گام برمى دارد و خود را مطيع ترين و خاضع ترين انسان در برابر خدا قرار مى دهد، لذا وى را بهترين و شايسته ترين و لايق ترين فرد براى احراز مقام نبوت تشخيص داده و در نتيجه او را به عنوان پيامبر انتخاب كند و براى جلوگيرى از هر گونه انحراف و در نتيجه ايجاد سوء سابقه، از ابتداى تكليف به او مقام عصمت دهد، واضح است كه چنين انتخاب و چنين اعطايى نيز هيچ گونه اشكالى ندارد.
بنابراين، انتخاب فردى به عنوان پيامبر بر اين اساس است كه خداوند با داشتن علم ازلى به آينده انسان ها، مى داند كه هريك از آن انبيا با رسيدن به سن بلوغ و تكليف، حتى اگر به رتبه پيامبرى هم نرسد، با اراده و اختيار خود بيش از ساير انسان ها در مسير پاكى و فضيلت و تقرب به خدا قدم برمى دارد؛ لذا خداوند او را جهت اعطاى مقام پيامبرى شايسته ترين فرد دانسته، در نتيجه وى را به عنوان پيامبر انتخاب كرده و مقام عصمت را به او داده است.
پس در پاسخ به اين سؤال كه چرا مقام نبوت و همچنين مقام عصمت تنها به افراد خاصى داده شد، بايد گفت: چون تنها آنان لايق و شايسته اين مقامات بودند و ديگران اين لياقت و شايستگى را نداشتند.
از سويى ديگر، چون اعطاى اين مقامات بر اساس لياقت و شايستگى آنان بوده، براى آنان افتخار و امتياز نيز خواهد بود.
با اين توضيح پاسخ اشكالات ذكر شده روشن مى شود.
همين تحليل درباره انتخاب امامان شيعه عليهم السلام و دادن مقام امامت و عصمت به آنان هم جارى مى شود.

كتابنامه

ـ اقبال الاعمال، على بن موسى ابن طاووس، قم: مكتب الاعلام الاسلامى، اول، 1415ق.
ـ الامالى، طوسى، قم: دارالثقافة، 1414ق.
ـ الارشاد، مفيد، دارالمفيد.
ـ بحار الانوار، محمد باقر مجلسى، بيروت: مؤسسة الوفاء، 1403ق.
ـ تاريخ مدينة دمشق، على بن الحسن (ابن عساكر)، بيروت: دارالفكر، اول، 1418ق.

صفحه از 86