آوردن نوعى زبان مشترك است كه به وسيله آن خواننده ترجمه، به مثابه يك عرب زبان خواهد شد. فرايند فهم حديث، از اينجا به بعد آغاز خواهد شد. اگر ترجمه براى فهم حديث كفايت مى كرد، نبايد هيچ عرب زبانى در فهم متون دينى مشكل داشته باشد؛ در حالى كه هيچ عرب زبانى از فهم حديث بى نياز نيست. پس ترجمه حديث، فقط غير عرب را به نوعى همتراز عرب زبان ساخته و او را از فهم بى نياز نمى سازد.
آنچه در اين ميان مهم است، روش فهم است. پرسش اصلى اين است كه چگونه مى توان به فهم حديث دست يافت؟ از چه راهى مى توان مراد صاحب شريعت را به دست آورد؟ اين كار چه مقدماتى دارد و چه مراحلى را بايد طى كرد؟ واقعيت، اين است كه حديث داراى لايه هاى معنايى چندگانه اى است. از اين رو، فهم آن مراتبى داشته و البته هر مرتبه فوايد خاص و كارايى ويژه خود را دارد. مهم اين است كه فهم هر مرتبه از مراتب معنا روش خاص خود را مى طلبد. يكى از بهترين مدل ها، مدل ارائه شده در كتاب روش فهم حديث است. اين مدل داراى يك مرحله پيش نياز است كه در آن از «حديث بودن متن» و «عبارت صحيح حديث» اطمينان حاصل مى شود. و دو مرحله اساسى به نام «فهم متن» و «فهم مقصود» نيز دارد كه مبتنى بر چارچوب «مراد استعمالى» و «مراد جدى» اصوليون است. در مرحله نخست به فهم متن پرداخته مى شود كه در اين مدل براى آن، دو اصل اساسى معرفى شده است: «فهم مفردات» ۱ و «فهم تركيبات». ۲ سپس مرحله دوم ـ كه مبتنى بر جمع آورى قرينه هاست ـ آغاز مى شود. ۳
با استفاده از مدل ياد شده يا مدل هاى مشابه، مى توان به لايه اى از معارف متن دست يافت و مرتبه اى از مراتب معنا را به دست آورد و به آن استناد نيز كرد و حجت نيز خواهد بود؛ اما سطح معارف متن به اين لايه منحصر نمى شود. گزاره هاى حديثى لايه هاى عميق ترى نيز دارند كه معارف ژرف ترى را در درون خود جاى داده اند و اتفاقاً براى كشف معارف روانشناختى حديث بايد به لايه هاى زيرين نفوذ كرد و اين مهم نيازمند شيوه و روش خاص خود است. مدل پيش گفته با همه قابليت هايى كه دارد، براى اين سطح از معارف، طراحى نشده و لذا در اين قلمرو كارايى ندارد. به ديگر بيان، براى فهم لايه هاى عميق تر بايد طرحى نو درانداخت. فهم لايه هاى عميق تر متن، نيازمند روشى پيشرفته تر است. هرگز اين سخن بدان معنا نيست كه مدل ياد شده و مدل هاى مشابه
1.راد از فهم مفردات، فهم ظاهر و مفهوم عام و اوّليه حديث است كه مفهوم مخاطبان بوده و معنايى عرفى است و بدون در نظر گرفتن قرينه هاى خاص و بدون تحميل پيش فرض ها و داورى هاى قبلى، براى عموم كسانى كه با زبان آشنا هستند، حاصل مى شود. فهم اين معنا در زبان عربى، با عواملى چند گِره خورده كه نخستين آنها، آشنايى با مفردات و لغات به كار رفته است و ابزار اصلى اين فهم، علم صرف و فقه اللغه در ادبيات و غريب الحديث در علم حديث است.
2.راد از فهم تركيبات، نقش و جايگاه هر كلمه در جمله است كه به جهت احتمالات متعددى كه براى هر جمله وجود دارد، مشكل و پيچيده است. يكى از بهترين راه ها براى حل اين مشكل، يافتن احاديث مشابه است. همچنين، گاهى اصطلاحات مركبى نيز در جملات وجود دارد كه فهم آنها به وسيله فهم مفردات آنها به دست نمى آيد.
3.. ك: روش فهم حديث.