درآمدي بر روش‏شناسي فهم معارف روانشناختي از احاديث - صفحه 106

مى يابد و رضامندى حاصل مى شود. و اما درباره دوران خوشايند تصريح شده كه موجب «نفرت از غنا» ۱ و «تنگنا» ۲ و «هدم لذت» ۳ مى گردد. وقتى انسان از وضعيت دارايى تنفر پيدا كند، از بدمستى خارج شده و آن حالت فراخ، بر او تنگ مى گردد و لذا از رفتارهاى منفى دوران خوشايند دورى مى كند. به نظر مى رسد سرّ مطلب در ويژگى هدم لذت است. ياد مرگ با چنين ويژگى، هم دوران خوشايند را تعديل مى كند و هم دوران ناخوشايند را. آنچه مهم است اين كه اين مطلب خود مى تواند موضوع ديگرى براى پژوهش هاى تجربى و روانشناختى باشد.
سه. نكته مهم ديگر اين كه حديث دوم به فرايند «پاداش» نيز پرداخته شده است. منفعت اخروى و پاداش الهى، سازنده حيات جاويدان انسان است. لذا كسب اين منفعت و پاداش، مسأله اى است كه مطلوب هر انسان دورانديشى است. اما سؤال اين است كه چه چيزى مانع اين امر مى شود و چه چيزى آن را تسهيل مى كند؟ حديث ياد شده پاسخ اين پرسش را مى دهد. بر اساس اين حديث، ياد مرگ امرى است كه مى تواند در هر دو موقعيت خوشايند و ناخوشايند زندگى، فرايند كسب پاداش را بدين شكل تسهيل كند:

از اين نمودار مشخص مى شود كه ياد مرگ در دوران ناخوشايند از راه رضامندى و در دوران خوشايند از راه بخشش موجبات كسب پاداش را فراهم مى سازد. همچنين از راه حركت معكوس مى توان فهميد كه محروميت از پاداش در دوران ناخوشايند به دليل نارضايتى است و نارضايتى به دليل تنگناست و احساس تنگنا به دليل دنياگرايى و غفلت از مرگ است. همچنين محروميت از پاداش در دوران ناخوشايند به دليل بخل و عدم انفاق است و اين خود به دليل علاقه مندى شديد به دنياست و علاقه مندى نيز ريشه در دنياگرايى و غفلت از مرگ دارد:

هر كدام از مسائلى كه در اين نمودارها مطرح شدند، به صورت مستقل نيز قابليت طرح و بررسى هاى روانشناختى را داشته و امكان نظريه پردازى بر اساس آنها وجود دارد؛ مثل اين كه:
ريشه نارضايتى چيست و چگونه مى توان رضامندى را به دست آورد؟

1.ن كنتم فى غنى بغضه اليكم.

2.لا ذكره فى سعة إلّا ضيقها.

3.ان ذكرتموه عند الغنى هدمه.

صفحه از 108