تحليلي فقهي از حديث نبوي «محلِّل» - صفحه 116

خداوند محلِّل و آن كسى را كه محلِّل براى او اقدام مى كند، لعنت كند.۱
اين سخن نيز در كتاب هاى روايى اهل سنت و البته از طرقى ديگر از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم نقل شده ۲ و مى توان گفت كه اتفاقى بين شيعه و سنّى است.
در اين كه مراد آن حضرت از اين دو عنوان چه كسانى است، چند احتمال داده شده كه سه احتمال اول آن مربوط به بحث ما مى شود. آن احتمالات عبارت اند از:
1. مقصود از «محلِّل» كسى است كه با هماهنگى پيشين، با همسر «محلَّل له» كه سه بار طلاق داده شده و پيش از تحليل، «محلَّل له» حق رجوع و بازگشت به او ندارد، ازدواج مى كند؛ با اين شرط كه او را بعد از مقاربت، طلاق دهد تا آن زن بتواند [بعد از گذشتن ايام عدّه] با همسر اولش «محلَّل له» عقد نكاح ببندد. ۳
2. محلِّل، شخصى است كه قصد تحليل دارد؛ گرچه در متن عقد به آن تصريح نشود؛ همان گونه كه بر كسى كه قصد خريد دارد، عنوان مشترى اطلاق مى گردد. ۴
3. ممكن است مراد از آن كسى باشد كه «تحليل» را به عنوان شغلى براى كسب درآمد انتخاب كرده باشد. ۵
4. شايد مراد از «محلِّل» كسى باشد كه جنگ در ماه هاى حرام را حلال مى داند و حكم به حليّت آن مى دهد؛ چنان كه برخى در زمان جاهليت چنين كرده اند. ۶ در اين صورت، مقصود از «محلَّل له» شخصى است كه به خاطر او چنين حكمى صادر مى شود.
5. نيز احتمال دارد مراد، حكم به حليّت مطلق چيزهايى باشد كه خداوند آنها را حرام كرده است. ۷ با اين فرض، «محلِّل» كسى است كه حكم به حليّت محرمات الهى مى دهد، و «محلَّل له» فردى خواهد بود كه به واسطه او چنين حكمى داده مى شود.
با توجه به قراينى كه در پى مى آيد، به نظر مى رسد حديث مذكور مربوط به نكاح تحليل است و راهى جز پذيرش آن نخواهد بود.
الف. رواياتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم در همين زمينه وارد شده كه مى توان به خوبى از آنها فهميد كه لعن «محلِّل» مربوط به نكاح تحليل است؛ از جمله اين كه مى فرمايد:
ألا اعرفكم التيس المستعار؟ قالوا: بلى يا رسول اللّه . قال: المحلِّل و المحلَّل له؛

1.الكافى، ج۸ ، ص۷۱؛ وسائل الشيعة، ج۱۷، ص۲۸۴؛ الصوارم، ص۱۹ و بحار الانوار، ج۲۲، ص۱۳۶.

2.سنن ابى داود، ج۲، ص۲۲۷؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۶۲۲ و ۶۲۳؛ سنن البيهقى، ج۷، ص۲۰۷ و ۲۰۸.

3.ر.ك: بحار الانوار، ج۲۲، ص۱۳۸؛ روح المعانى، ج۱، ص۵۳۶ .

4.همان.

5.ر.ك: روح المعانى، ج۱، ص۵۳۶ .

6.ر.ك: بحار الانوار، ج۲۲، ص۱۳۹.

7.ر.ك: همان.

صفحه از 122