تحليلي فقهي از حديث نبوي «محلِّل» - صفحه 117

آيا به شما قوچ نر عاريه اى را معرفى نكنم؟ [اصحاب ]گفتند: آرى، معرفى بفرماييد. پيامبر فرمود: محلّل و محلّل له چنين كسانى اند.۱
از تشبيه «محلّل» به قوچ نر ـ كه براى جهاندن بر حيوان ماده به عاريه گرفته مى شود ـ به خوبى ارتباط روايت با نكاح تحليل روشن خواهد شد.
ب. از خليفه دوم نقل شده كه در مورد «محلّل» و «محلّل له» گفته است:
محلّل و محلّل له نزد من آورده نمى شوند، مگر آن كه آن دو را سنگسار مى كنم. ۲
معلوم است كه حكم سنگسار با نكاح تحليل تناسب دارد و از دو معناى ديگر محلّل بيگانه است.
ج. از برخى از تابعان، مانند بكر بن عبداللّه مزنى ۳ و حسن بصرى ۴ در اين خصوص مطالبى نقل شده كه نشان مى دهد در صدر اسلام اطلاق عنوان قوچ عاريه اى بر محلّل امرى رايج بوده است. ۵
از همين روى، مى بينيم كه تقريبا ميان فقيهان و مفسرانى كه از اين حديث بحث كرده اند، بر اراده همين معنا اتفاق نظر وجود دارد. ۶
بنابراين، حديث ياد شده در مورد نكاح تحليل است و از آن جايى كه اطلاق دارد، تمامى مصاديق نكاح تحليل را بجز فرد مُجاز آن ـ كه در اول بحث آورده شد ـ دربر مى گيرد و خروج مصاديق ديگر از شمول آن نياز به دليل دارد.

اقسام نكاح تحليل

نكاح تحليل ممكن است به صورت هاى گوناگونى تحقق يابد كه هر كدام از آنها حكم خاص به خود را دارد، به گونه اى كه در برخى فروض، فقيهان به دو گروه موافق و مخالف دسته بندى مى شوند. در اينجا به مهم ترين آنها مى پردازيم:
الف. گاهى بدون اين كه شرطى در ميان باشد، شخصى با همسر مطلّقه محلَّل له از روى ميل و رغبت ازدواج مى كند، امّا بعد از مدتى به علت ناسازگارى از هم جدا مى شوند. در اين صورت، اگر مقاربتى صورت گرفته باشد، همسر سابق آن زن (محلَّل له) شرعا مجاز است كه در صورت حصول

1.المبسوط، ج۴، ص۲۴۷؛ روض الجنان، ج۳، ص۲۸۱. از منابع اهل سنت ببينيد: سنن البيهقى، ج۷، ص۴۰۹؛ المستدرك، ج۲، ص۲۱۷.

2.سنن البيهقى، ج۷، ص۲۰۸. اين خبر نزد اهل سنت مشهور است (ر.ك: الفتاوى، ج۳، ص۵۹ ـ ۶۰ و ۳۲۶).

3.يكى از فقيهان و محدثان بصره كه از مغيرة بن شعبه، ابن عباس، ابن عمر و جمعى ديگر روايت كرده است. وى در سال ۱۰۶ق، وفات يافت (ر.ك: الوافى، ج۱۵، ص۱۶۳).

4.از بزرگان تابعى در بصره كه در سال ۲۱ق، و در زمان عمر به دنيا آمد و در سال ۱۱۰ق، فوت كرد. او را با عناوينى چون فقيه، قارى، زاهد، كثيرالاطّلاع و سيّد زمان خود توصيف كرده اند (ر.ك: همان، ج۱۱، ص۲۴۰ و الطبقات، ج۱، ص۹۱ و ۹۲).

5.ر.ك: الفتاوى، ج۳، ص۲۷۸ ـ ۳۲۸.

6.به عنوان نمونه ر.ك: تاج التراجم، ج۱، ص۲۵۲؛ الكشاف، ج۱، ص۲۷۶؛ المبسوط، ج۴، ص۲۴۵؛ مجمع البيان، ج۲، ص۵۸۱؛ روض الجنان، ج۳، ص۲۸۱؛ الجامع لاحكام القرآن، ج۳، ص۱۵۲؛ غرائب القرآن، ج۱، ص۶۳۴؛ منهج الصادقين، ج۲، ص۲۳.

صفحه از 122