حال واقع شده از مياه ، كه مفعولٌ به است ؛ يعنى : ريختى انهار را از صلب سنگ هاى سخت محكم ، در حالتى كه آن آب ها بعضى شيرين و خوشگوار است و بعضى تلخ و ناگوار است .
۰.وَأنْزَلْتَ مِنَ المُعْصِراتِ ماءً ثَجّاجا .
۰.«اِنزال» ، فرو فرستادن است و «معصرات» ، عبارت از ابرهاست و بعضى گفته اند بادها كه فشارنده ابر است جهت حصول باران ، و «ثجّاج» ، بارانى را گويند كه به كثرت و شدّت بارد ؛ يعنى : فرستادى از ابرها بارانى به كثرت و شدّت تمام .
۰.وَجَعَلْتَ الشمسَ والقَمَرَ لِلْبَرِيَّةِ سِراجا وَهّاجا .
۰.«بريّه» به معنى مخلوق ، و«سراج» ، چراغ است ؛ يعنى : گردانيدى آفتاب و ماه را از براى خلايق ، چراغ روشن .
۰.مِنْ غَيْرِ أنْ تُمارِسَ في ما ابْتَدَأْتَ بِهِ لُغُوبا وَلا عِلاجا .
۰.«تَمارُس» و «لغوب» ، مصدر است [ و ] به معنى تعب و علاج است ، يعنى : بدون آن كه ممارست نمايى در آن چيزى كه ابتدا كرده اى به خلق و آفريدن آن چيز ، بى تعب و مشقّت و بدون آن كه معالجه نمايى ، خلق كنى و بيافرينى ؛ و اين امور دلالت دارد بر كمال قدرت حق ـ سبحانه و تعالى جلّت قدرته وعمّت نعمه ـ .
۰.فَيامَنْ تَوَحَدَّ بالعِزِّ والبَقاء وقَهَرَ عِبادَهُ بالموتِ والفَناءِ .
۰.«توحُّد» ، يگانگى است ، و «بقا» ، موجود بودن در زمان فانى از زمان حدوث ؛ يعنى : اى آن كسى كه يگانه اى تو در بقا ، و بقاى ابدى مخصوص به ذات اقدس توست !
۰.و عَلِمَ بالْمَوتِ وَالفَناء . ۱
۰.«موت» ، به معنى مرگ است ، و «فناء» مردم كشتن : يعنى : اى آن كسى كه داناست به
1.اين فقره از دعا در نسخه هاى ديگر موجود نيست .