بررسي روايات رؤيت هلال و دلالت آنها بر رؤيت با ابزار نوین - صفحه 133

كسى كه حرفى (از قرآن) در نماز بخواند، در حالى كه نشسته باشد، خداوند براى او پنجاه حسنه مى نويسد و پنجاه گناه از او محو مى كند و او را پنجاه درجه بالا مى برد، و كسى كه حرفى (از قرآن) در نماز بخواند، در حالى كه ايستاده باشد، خداوند براى او صد حسنه مى نويسد و صد گناه از او محو مى كند و او را صد درجه بالا مى برد، و كسى كه قرآن را ختم نمايد، خداوند دعاى حال و آينده او را به اجابت مى رساند

5 . رواياتى كه درباره شنيدن نداى مظلوم وارد شده است

۰.محمد بن الحسن بإسناده، عن أحمد بن محمد، عن النوفلى، عن السكونى، عن جعفر، عن أبيه، عن آبائه قال: قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم:من سمع رجلاً ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم؛ ۱

۰.كسى كه فرياد مردى را بشنود كه مسلمين را به كمك مى طلبد، پس اگر او را اجابت نكند، مسلمان نيست.

رؤيت و نظر و سمع در اين پنج روايت، به صورت مطلق آمده و انواع و اقسام آنها را در بر مى گيرد؛ چه رؤيت و نظر و سمع عادى و بدون ابزار ـ كه در زمان صدور رايج بوده است ـ چه رؤيت با ابزارهايى مانند دوربين و تلسكوپ يا بلندگو و راديو و تلويزيون و اينترنت. و چون خود ديدن و نظر كردن و شنيدن موضوعيت دارند، از هر راهى، نظر روايات، احراز شود، حكم مترتب مى گردد.

تقييد ابزارى دسته اى از روايات

روايات دسته دوم رواياتى است كه خود ديدن يا شنيدن موضوعيت ندارد، بلكه ديدن يا شنيدن طريقى است براى فهميدن مقدارى از مسافت براى مسافر، در حال ورود به شهر يا خروج از شهر نسبت به شناخت حد ترخص؛ يا ديدن طريقى است براى قطع تلبيه، نسبت به كسى كه مى خواهد وارد شهر مكه بشود؛ يا ديدن طريقى است، براى كسى كه مى خواهد، اطمينان به حلول ماه نو پيداكند؛ مثل:

1. رواياتى كه درباره حد ترخص در احكام مسافر آمده است

الف. محمد بن مسلم مى گويد از امام صادق عليه السلام سوال كردم:
لرجل يريد السفر، متى يقصر؟ قال: إذا توارى من البيوت الحديث؛ ۲
مرد اراده سفر مى كند، چه زمانى نماز را كوتاه به جا آورد؟ فرمود: زمانى كه خانه ها از او پنهان شود.
در اين روايت ـ كه درباره حد ترخص وارد شده است ـ مسلما، توارى (استتار) به توارى متعارف در زمان صدور اشاره دارد و نه به استفاده از دوربين و تلسكوپ و مانند اينها.
ب. عن عبداللّه بن عامر، عن عبد الرحمن بن أبى نجران، عن عبداللّه بن سنان، عن

1.همان، ج۱۵، ص ۱۴۱.

2.همان، ج۸ ، ص ۴۷۰.

صفحه از 142