تاريخ‏ مندي در مطالعات حديثي - صفحه 155

نسخ شد. ۱ و ديگرى نسخ سنت به سنت: اكثر فقيهان نسخ سنت با سنت را پذيرفته اند؛ به شرط آن كه هر دو در دلالت مساوى باشند؛ يعنى هر دو خبر واحد يا خبر متواتر باشند، نمونه هاى آن در روايات پيامبر صلى الله عليه و آله وسلموجود دارد؛ مثلاً آن حضرت از ذخيره گوشت قربانى و زيارت قبرها نهى كرد، سپس اين حكم نسخ شد و امور مذكور را مباح اعلام فرمود. در اين زمينه فرقى ميان نسخ قول پيامبر به فعل ايشان، يا به قول آن حضرت نيست؛ چنان كه فقها مثال مى زنند كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمامر فرمود شارب خمر در نوبت چهارم كشته شود، اما خود آن حضرت مردى را كه چهار بار شراب نوشيده بود، دستگير نمود و تنها بر او حد جارى كرد و بدين وسيله قول خود را نسخ فرمود. اما در مورد نسخ سنت متواتر به خبر واحد اختلاف وجود دارد و اكثر دانشمندان آن را نپذيرفته اند. ۲
در كتاب هاى فقهى و حديثى نمونه هايى از روايات كه فقيهان به منسوخ بودن آنها حكم كرده اند، به چشم مى خورد؛ ۳ از جمله شيخ حر عاملى درباره روايتى كه دالّ بر به دست كردن انگشتر طلا توسط پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم است، حكم به نسخ كرده است. ۴

ب. روايات آداب

«ادب» هر عمل پسنديده نزد عقل و شرع را گويند كه به بهترين و نيكوترين وجه انجام شود. به بيان ديگر، ادب شكل و هيأتى از عمل است كه عقل و شرع آن را تأييد كند؛ مانند آداب دعا يا آداب ديدار با دوستان. از سوى ديگر، ادب تنها در افعال اختيارى اى كه اشكال مختلف دارد، تحقق پيدا مى كند تا از ميان چند شكل و هيأت متفاوت، حالت مؤدبانه جلوه كند؛ مانند ادب غذا خوردن در اسلام كه با نام خدا آغاز و با حمد او به انجام مى رسد و از پرخورى پرهيز مى شود. بنابراين، گرچه در اصل معنا، يعنى هماهنگى با هدف زندگى، ادب در جوامع مختلف تفاوتى ندارد، اما از نظر مصاديق تفاوت هاى زيادى وجود دارد و اقوام و امم و اديان و مذاهب و حتى جوامع كوچك در تشخيص آداب پسنديده و ناپسند اختلافات زيادى دارند و چه بسا آدابى نيكو نزد يك قوم، از لحاظ قومى ديگر زشت و مذموم تلقى شود؛ مانند تحيتى كه در برخورد با ديگران انجام مى شود و در اسلام با سلام دادن است، گروهى كلاه از سر برمى دارند، برخى دست بلند مى كنند و گروهى ديگر تعظيم مى كنند. ۵
اما صفاتى همچون سخاوت، شجاعت، عدالت، گذشت و ديگر صفات انسانى كه به صفاى روح و كمال نفس انسان تعلق دارد، «اخلاق» نام دارند. به عبارت ديگر، ادب از صفات خارجى است؛ حال آن كه اخلاق از صفات باطنى نفس است. به اين ترتيب، اطلاق «آداب» بر كارهاى ناپسند نزد عقل و

1.عدة الأصول، ج۲، ص۵۵۱ ـ ۵۵۳؛ معارج الأصول، ص۱۷۲؛ المحصول، ج۳، ص۳۳۹.

2.عدة الأصول، ج۲، ص۵۳۷ ؛ معارج الأصول، ص۱۷۱ ـ ۱۷۲؛ المحصول، ج۳، ص۳۳۱.

3.مثلاً: رياض المسائل، ج۶ ، ص۷۵؛ وسائل الشيعة ، ج۲، ص۸۱ ، ح۱۵۴۹ و ص۱۰۲، ح۱۶۱۶ و ج۲۴، ص۱۲۰، ح۳۰۱۲۸.

4.وسائل الشيعة، ج۴، ص۴۱۳، ح۵۵۶۷ .

5.مقدمه سنن النبى صلى الله عليه و آله وسلم، ص۳۵.

صفحه از 163