تحليلي درباره احاديث غيبت در كتاب الغيبة نعماني - صفحه 203

قابل تطبيق است. تحليل مدرّسى طباطبايى در اين باره، خواندنى است:
با اين همه طولى نكشيد كه شيعيان كم كم به خود آمدند كه شايد نقل ها و رواياتى كه از اجداد آن بزرگوار در پيش بينى چنين وضعى در آينده رسيده و حدود يك قرن بود، همه آن را شنيده و خوانده بودند، مربوط به همين مورد حاضر بوده است. در اين روايات، پيش بينى مى شد كه قائم آل محمد نخست براى مدّتى از انظار پنهان خواهد شد و سپس ظاهر شده و حكومت قسط و عدل اسلامى را بنياد خواهد نهاد. روايتى حتّى پيش بينى مى كرد كه دو دوره غيبت وجود خواهد داشت كه پس از دوره اوّل، قائم آل محمد ظاهر شده و سپس براى دوره اى طولانى تر مجدّدا به غيبت خواهد رفت كه در آن دوره، بيشتر هواداران او ايمان خود را از كف داده و از صراط مستقيم منحرف خواهند شد. ... به طور كلّى اعتقاد به آن كه يكى از ائمّه حق در آينده غيبت نموده و سپس به عنوان قائم آل محمد ظهور خواهد كرد، در ذهنيت شيعه سابقه استوار داشت. همين حقيقت كه گروهى از مردمان، شهادت مولاى متّقيان عليه السلام را نپذيرفته و منتظر رجعت آن حضرت بودند، و اعتقاد كيسانيه و ديگران به حيات و انتظار رجعت افرادى ديگر از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم، خود بهترين دليل بر ريشه دار بودن اين فكر در اذهان بود. پس از رحلت حضرت عسكرى عليه السلام هم بنا به نقل برخى منابع، گروهى در آغاز مطرح كردند كه شايد ايشان به غيبت رفته و به زودى به عنوان قائم آل محمد به جهان باز خواهد آمد. در حدود سال 290 هجرى ـ كه ابوسهل نوبختى كتاب التنبيه خود را به پايان مى برد ـ شيعيان، ظاهرا از مدّتى پيش تر، مى دانستند كه فرزند حضرت عسكرى عليه السلام همان كسى است كه به عنوان قائم ظهور فرموده و حكومت حق و عدالت را مستقرّ خواهد ساخت. ... فى الواقع از بزرگ ترين ادلّه بر حقانيت و اصالت مبانى مذهب حقّه اثنى عشرى آن است كه متقدّمان آنان براى سال ها در برابر واقفه حتّى المقدور به تضعيف و جرح روات و روايات مربوط به غيبت مى پرداختند و بسيارى از آنان را از مجعولات آن گروه مى خواندند تا سرانجام گردش ايام، صحّت و درستى آن احاديث شريف و پيشگويى ائمه طاهرين را بر آنان ثابت نمود. شايد اين خود خواست خداوند بود كه احدى در آينده نتواند ادّعا كند كه شيعيان اثنى عشرى بر صحّت مدّعاى خود در غيبت امام دوازدهم جعل حديث كرده اند. نام مبارك حضرت ولى عصر (عج) ـ نيز كه از مردمان مخفى نگاه داشته مى شد ـ ظاهرا از طريق آگاهى آنان بر اين كه ايشان همان مهدى موعود و منتظر جهانيان هستند، بر اساس روايات كشف گرديد. ... اشاره به نام مهدى درباره فرزند حضرت عسكرى عليه السلام در هيچ يك از متونى كه از دهه هاى آخر قرن سوم باقى مانده (حتّى در آنها كه ايشان را به عنوان قائم معرّفى كرده اند) وجود ندارد، امّا در نيمه دوم غيبت صغرا هنگامى كه كلينى كتاب الكافى را به پايان مى برد و على بن بابويه قمى كتاب الامامة و التبصرة خود را مى نوشت، احاديث مربوط به ظهور مهدى درباره ايشان نقل مى گرديد و پيداست كه اكنون جامعه شيعه به معناى درست بسيارى از منقولات و احاديث ـ كه بيشتر فرق ديگر روايت كرده و خود براى دورانى طولانى بدان اعتنا شايانى ننموده بود ـ پى برده

صفحه از 218