ملاقات ابراهيم بن مهزيار با امام زمان سخن گفته است. ۱ ولى به نظر شوشترى از اخبار چنين حاصل مى شود كه او وكيل امام حسن عسكرى عليه السلام بوده و پس از او در زمان حيرت از دنيا رفته است. شاهد آن، اين كه اموال امام عسكرى را كه نزدش بوده، به فرزندش مى سپارد تا به امام زمان برساند. ۲ مشابه آن، روايتى است كه اصمعى از امام زين العابدين نقل كرده است؛ ۳ حال آن كه اصمعى اصلاً امام را درك نكرده است. ۴
يكى ديگر از اين قبيل روايات ـ كه با حقايق تاريخى كاملاً ناسازگار است ـ روايتى است كه ابوجهل به پيامبر گفت اگر واقعا نبى است با صاعقه او را بسوزاند، و پيامبر پاسخ داد:
عذاب از تو برداشته شده، زيرا از صلب تو فرزندى پاك [يعنى عكرمه ]زاده مى شود. ۵
در حالى كه مى دانيم پيامبر به هنگام فتح مكه دستور داد عكرمه را، حتى اگر به پرده كعبه آويخته بود، بكشند و او گريخت و بعدها به ناچار اسلام آورد. ۶ نظير آن، روايتى است كه در آن، مراد از ناس در آيه «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ»۷ گروهى از صحابه چون بلال، صهيب، خبّاب، عمّار ياسر و والدين او ذكر شده است؛ ۸ حال آن كه همگان اذعان دارند كه اين آيه در شأن فداكارى على عليه السلام در ليله المبيت نازل شده است. ۹
1.كمال الدين، ص۴۴۵ ـ ۴۵۳.
2.الأخبار الدخيلة، ج۱، ص۱۱۸. براى نمونه مشابه، ر.ك: همان، ج۱، ص۱۰۲ ـ ۱۰۳: درباره احمد بن اسحاق.
3.مناقب آل أبى طالب، ج۳، ص۲۹۰ ـ ۲۹۱.
4.الأخبار الدخيلة، ج۱، ص۲۴۶. وفات امام زين العابدين به سال ۹۵ هجرى و تولد اصمعى پس از ۱۲۸ بوده است. براى نمونه هاى ديگر، ر.ك: همان، ج۱، ص۱۶۳: درباره براء بن معرور و وفات او قبل از خيبر؛ ج۱، ص۱۵۸: درباره گفتگوى حجّاج و مختار در حالى كه مختار در سال ۶۷ در فتنه ابن زبير كشته شد و حجّاج در سال ۷۵ والى عراق شد.
5.تفسير الامام العسكرى، ص۵۱۳ .
6.الأخبار الدخيلة، ج۱، ص۱۶۴ ـ ۱۶۵. او حتى پس از وفات پيامبر هم حامى ابوبكر و دشمن على بود.
7.سوره بقره، آيه ۲۰۷.
8.تفسير الامام العسكرى، ص۶۲۲ ـ ۶۲۸.
9.الأخبار الدخيلة، ج۱، ص۱۶۸ ـ ۱۶۹. به علاوه، در ادامه روايت گفته شده كه صهيب به ولايت على عليه السلام اعتراف كرده است، ولى در منابع شيعى، صهيب از دشمنان على و محبّان عمر شمرده شده است. براى نمونه هاى مشابه، ر.ك: همان، ج۱، ص۱۷۹ ـ ۱۸۰: درباره سعد بن معاذ و فوت او قبل از درك فتنه كه حب و بغض او نسبت به على آشكار شود؛ ج۱، ص۱۸۵: درباره سدّ ابواب خانه ها به مسجدالنبى به جز خانه عباس در حالى كه عباس هنوز اسلام نياورده و در مدينه نبود؛ ج۱، ص۱۹۵، ۱۹۸: كه آيه «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»(سوره بقره، آيه ۱۰۹) را در مورد اهل مكه و تبعيد ايشان به خارج از جزيره العرب دانسته است؛ با اين كه آيه درباره اهل كتاب مدينه و اجلاى آنان است؛ و موارد متعدد ديگر: همان، ج۱، ص۱۹۹ ـ ۲۰۰، ۲۰۲ ـ ۲۰۳، ۲۰۷، ۲۱۱.