اسناد در روايات اسلامي - صفحه 245

ابن سيرين (م 110 ق) گفته است:
اين علم بخشى از دين است؛ پس بنگر از چه كسى دين خود را مى گيرى. ۱
از او همچنين نقل است:
اوايل، مردم از اِسناد سؤال نمى كردند، اما هنگامى كه فتنه (نزاع داخلى) بالا گرفت، مى گفتند: رجال خود را براى ما نام ببر! بدين ترتيب، آنها كه پيروى از سنت مى كردند، معروف شدند و حديث ايشان پذيرفته شد؛ چنان كه وضّاعان هم شناخته شدند، بى آن كه حديث آنان مورد قبول واقع شود. ۲
زُهرى (م 124 ق) يك بار اسحاق بن ابى فروة را به خاطر نشر احاديثى بى سند توبيخ كرد و به او گفت:
خدا دشمنت دارد اى پسر ابوفروة، چه قدر نزد خدا جسورى كه به احاديث خود سندى متصل نمى سازى! تو حديث هايى بى دهنه و افسار نقل مى كنى. ۳
از يزيد بن زريع (م 128 ق) نقل است كه:
هر دينى سواره نظامى دارد و سواره نظام اين دين، آن مردانى اند كه در سندها ظاهر مى گردند. ۴
اوزاعى (م 157 ق) مى گويد:
دورى از علم، همان دور شدن از اِسناد است. ۵
در همين زمينه، سفيان ثورى (م 161 ق) گفته است:
اِسناد سلاح مؤمنان است. ۶
نيز همو مى گويد:
اِسناد زينت حديث است، پس سعادتمند كسى است كه به آن توجه دارد. ۷
عبداللّه بن مبارك (م 181 ق) مى گويد:
اِسناد به دين تعلق دارد و اگر اِسناد نبود، هر كسى هر آنچه مى خواست مى گفت. ۸
او همچنين اظهار مى دارد:
بين ما و مردم تكيه گاهى هست. ۹

1.صحيح مسلم، مقدمه (: الإسناد من الدين).

2.همان جا؛ ابواب العلل؛ ميزان الاعتدال، ج۱، ص۳.

3.معرفة علوم الحديث، ص۶ .

4.سُبكى، طبقات الشافعية الكبرى، ج۱، ص۱۶۷؛ معرفة علوم الحديث مدخل، ص۱۱.

5.طبقات الشافعية الكبرى، همان جا.

6.همان.

7.صحيح مسلم، ابواب العلل، طبقات الشافعية الكبرى، همان جاها.

8.صحيح مسلم، همان جا.

صفحه از 255