اسناد در روايات اسلامي - صفحه 246

در اين كلام، منظور او وجود اِسناد است. وى درباره سندى ضعيف گفته است:
ستون هايى از خشت، مورد نيازند. ۱
شافعى (م 204 ق) هم گفته است:
كسى كه به دنبال حديثى بدون سند مى رود، چون كسى است كه در شب، هيزم جمع مى كند؛ غافل از اين كه شايد در آن افعى باشد. ۲
با توجه به اين سخنان درباره اهميت اِسناد، عجيب نيست ابن قتيبة (م 276 ق) ـ كه حياتش مصادف با زمان كمال يابى اِسناد بود ـ مى گويد:
هيچ كس اِسنادى مثل آنها ندارد. ۳
پاره اى از محققان غربى در صحت انتساب برخى از اين سخنان به صاحبانشان ترديد كرده اند، ولى ما فعلاً به آنچه گزارش شده توجه مى كنيم؛ بى آن كه آنها را نقد و سنجش كنيم.
به اين سخنان سه عبارت ديگر را نيز مى توان افزود كه گرچه از افرادى ناشناس و از دوره اى نامعلوم اند، اما واجد اهميت اند. به نظر مى رسد دو عبارت نخست، تنها به ظاهر متفاوت اند. اولى چنين است:
كسى كه دين خود را بدون اِسناد مى جويد، چونان كسى است كه بى نردبان به پشت بام رود، او چگونه مى تواند به آسمان برسد؟ ۴
و دومى مى گويد:
اِسناد چون نردبانى است براى آن كه بخواهد به پشت بام برود. ۵
عبارت سوم با تأكيد بر اهميت تعليم از مجارى قانونى مى گويد:
شيوخ انسان، پدران او در دين و واسطه اى ميان او و خداى جهانيان اند. ۶
اكنون نظريات پاره اى از محققان غربى را مرور مى كنيم. ميور در مقدمه كتاب زندگى محمّد صلى الله عليه و آله وسلم ، ۷ بحثى نسبتا مفصل درباره حديث دارد و منتقدانه به بررسى مشكلات آن مى پردازد. وى با اين نظر شايع ميان مسلمانان كه به اِسناد تكيه كرده و آن را بهترين راه براى سنجش درستى و مقبوليت احاديث مى دانند، مخالفت مى كند. او مى پذيرد كه بخشى از مجموعه احاديث به صحابه بازمى گردد، ولى اعتقاد دارد همين بخش هم دستخوش تحريف گرديده است. ميور، با تأكيد بر اين

1.طبقات الشافعية الكبرى، همان جا.

2.همان.

3.ابواب العلل، همان جا.

4.الإمداد، ص۱۳؛ نيز معرفة علوم الحديث، مدخل، ص۹.

5.ZDMG, x (۱۸۵۶), p. ۱.

6.بُغية الطالبين، ص۳۱.

7.Muirs end., pp. xxix ff.

صفحه از 255