اسناد در روايات اسلامي - صفحه 254

شرايطى كه به آن مى انجامد، در دو روايت مختلف اند.
در نمونه اى ديگر ابن هشام، ۱ بخارى ۲
و مسلم ۳ همگى در توصيف آخرين بيمارى پيامبر، از يك اِسناد بهره مى برند. در اين روايت آمده است كه پيامبر تقاضا كرد در خانه عايشه بسترى شود، ولى در صحيح مسلم آمده هنگامى كه با ميمونه بود، مريضى اش وخيم تر شد. صرف نظر از اين تفاوت، شكل حديث در كتاب بخارى و مسلم با كتاب ابن هشام موافق است.
5 . نشانه هايى از تلاش براى بهبود بخشيدن به اسانيد: براى نمونه، ابن هشام ۴ روايتى با اِسناد ابن اسحاق از شخصى موثَّق از ابوهريرة درباره خروج سى دجّال قبل از روز قيامت نقل مى كند. همچنين ابوداود ۵ ، همين مطلب را در دو روايت آورده است: يكى از عبداللّه بن مَسلَمَه، از عبدالعزيز بن محمّد، از علاء، از پدرش، از ابوهريره و ديگرى از عبيداللّه بن معاذ، از پدرش، از محمّد بن عمرو، از ابوسلمه، از ابوهريره. روشن است كه ابوداود مى تواند اسانيدى بهتر از ابن اسحاق تا منبع نهايى و مشترك ارائه كند.
در آخرين مثال كه ذيل شماره 2 نيز بدان اشاره شد، ابن اسحاق از زُهرى از عبداللّه بن ثعلبه روايت مى كند. اِسناد احمد هم همين گونه است. اما در همان صفحه، احمد نقل ديگرى از همان روايت دارد كه به جابر بن عبداللّه منتسب است. عبداللّه بن ثعلبة در وقت وفات پيامبر، حدودا شش ساله بوده است و بنابراين، نمى تواند براى اخبار زندگى پيامبر، نخستين منبع باشد. مى توان حدس زد روايتى كه به جابر مى رسد، تلاشى براى بهبود بخشيدن به اِسناد است.
آنچه از مجموعه اين نمونه ها برمى آيد، اين است كه رواياتى كه با اِسنادشان دست به دست شده اند، كم و بيش تغيير مى يابند؛ گرچه اِسناد ممكن است بدون تغيير بماند. پيش تر ديديم كه ميور هم چنين نظرى داشت. ۶ برخى مثال ها نشان مى دهند كه هسته با جوهره اصلى روايات ممكن است بدون تغيير بمانند؛ گو اين كه بعيد نيست اختلاف هايى در الفاظ و جزئيات باشد. از اين امر مى توان چنين برداشت كرد كه خبر از طرق متعارف نقل شده، اما تغيير الفاظ آن در فرايند نقل نيز امكان داشته است. هر بخش از روايات را كه بتوان از زمانى نسبتا متقدم رديابى كرد، اغلب مى بينيم كه شكل فعلى آنها نسبت به شكل سابقشان، به نحو بارزى مطابقت دارد و تفاوت هاى احتمالى در الفاظ و عبارات، مادام كه معنا عوض نشود، اهميتى ندارد. بنابراين، بايد اعتراف كرد گرچه اخبار ساختگى زيادى در بدنه روايات وارد شده اند ـ چنان كه مى دانيم ـ ، ولى به نظر مى رسد مطالبى اصيل

1.السيرة النبوية، ج۴، ص۲۹۲.

2.صحيح البخارى، «وضوء»، ش۴۵، قس: «اذان»، ش۳۹ و «مغازى»، ش۸۳.

3.صحيح مسلم، «صلوة»، ش۹۱.

4.السيرة النبوية، ج۴، ص۲۴۶.

5.سنن، «ملاحم»، ص۱۶.

6.همين مقاله، پيش تر، صفحات نخست.

صفحه از 255