عرضه حديث بر امامان (ع) 1 - صفحه 36

نسپريد»، و طرد خط تفريط: «هر چه گفتند بپذيريد.» تحذيرها و هشدارهاى امامان(ع) به معنى سردر گريبان عزلت كردن نيست تا حديث نگاران، هيچ گونه ارتباط علمى با دگرانديشان حوزه آن روز برقرار نسازند و در حصرى خود ساخته، فراموش شوند. ۱ بلكه آنان را در طلب حديث روانه مى ساختند و همواره از فتاوا و احكام قضايى و حقوقى معاصران پرسش مى كردند و گفته ها و سنّتهاى رايج را جويا مى شدند. آنگاه مى خواستند كه حديث و علم فراگرفته را بر ايشان عرضه كنند و صحّت و سقم آن را از ايشان بخواهند. كلينى نمونه اى را نقل مى كند كه ربط تنگاتنگى با عنوان مقاله دارد. او به طريقه اش از «محمد بن فلان واقفى» نقل مى كند كه امام كاظم(ع) از پسر عموى او ـ كه فردى زاهد و عابد بوده است ـ مى خواهد در طلب معرفت روان شود و به او مى فرمايد:

۰.اذهب فتفقّه واطلب الحديث، قال: عمّن؟ قال: عن فقهاء أهل المدينة ثم أعرض علىّ الحديث. ۲

۰.برو فقه بياموز و حديث بطلب. پرسيد: از چه كسى؟ فرمود: از فقيهان مدينه، سپس آن حديث را بر من عرضه كن.

اين برخورد فكرى، نشان دهنده اين است كه امامان(ع) افزون بر انتقال امانتدارانه سنّت نبوى و فرهنگ دينى، در گرداب جريانهاى گونه گون زمانه، استوار مى ايستادند اين ويژگى در معارضه با انديشه هاى خودى به صورتى ديگر جلوه مى كند: امامان با برخوردها و گفته هاى خود به شيعيان آموختند كه در برخورد نقادانه با حديث، آنچه به ديده عقل مسلماً باطل است به دور ريزند و آنچه احتمال صدق و كذب دارد نپذيرند تا به پيشگاه ايشان عرضه شود. از اين رو شاهد اعتراض امام باقر(ع) به «حجّاج بن صباح خيبرى» هستيم كه از نپذيرفتن احاديثش از سوى شيعيان به امام شكايت برد و حضرت به او مى فرمود:

1.بنگريد به: الكافى: ج۷، ص۲۶، ح۱و ص۱۳۰، ح۱، ص۴۲۹، ح۱۳؛ ج۴، ص۱۴۶، ح۵ و ص۲۶۷، ح۳؛ تهذيب الاحكام، ج۶، ص۲۹۸، ح۳۸ و ج۷، ص۴۱۵، ح۳۲

2.مقصود اين است كه با وادار ساختن مردم به افراط در خوردن گوشت زمينه شهوترانى را فراهم كنند و به وسيله مسكر عقل آنها را از بين ببرند و از اين طريق زمينه را براى تجاوز جنسى و اعمال نامشروع فراهم نمايند.

صفحه از 54