اصحاب اجماع(1) - صفحه 67

نظريه مؤلف محقق بحوث فى علم الرجال

ايشان مى فرمايد: استنباط صحّت روايات اصحاب اجماع حتى در فرض جهالت يا ضعف راويان سابق بر آنان، ضعيف است زيرا:
الف: آنچه از اصحاب اجماع به صحّت مى پيوندد روايت و نقل قول از راوى سابق و مروى عنه است، نه صحّت حديث به طور مطلق و ما همين مقدار را بر اساس اجماع عصابه تصحيح مى كنيم، به عنوان مثال وقتى زراره مى گويد: حدّثنى زيد، عن السجاد(ع)، مدعى صحت روايت در واقع و نفس الامر ضمانت صدور حديث از امام سجاد(ع) نيست بلكه ادعاى او اين است كه زيد از زبان امام(ع) به او چنين و چنان گفته و عبارت كشّى بيشتر از اين اطلاق ندارد.
بنابراين مراد از ماء موصول، يا روايت است و يا مروى مقيد و بالنسبة، نه مروى مطلق؛ مثل اينكه گفته شود: «فى الصحيح عن ابن ابى عمير عن بعض اصحابنا.»
ب: شيخ طوسى در رجال خود در باب اصحاب امام كاظم(ع) درباره يونس بن عبدالرحمن مى فرمايد:«ضعفه القميون و هو ثقة» و در باب اصحاب امام رضا(ع) درباره او مى فرمايد: «طعن عليه القميون و هو عندى ثقة»، بر اساس اين نقل، دانشمندان و محدثان قم يونس را تضعيف نموده اند و شكى نيست كه مرادشان از تضعيف، عدم اعتبار روايات اوست. شيخ طوسى در مقام دفاع از يونس از اجماعى بودن وثاقت و صحت اعتبار روايات او در نزد طايفه سخن نمى گويد، بلكه مى فرمايد: يونس نزد من ثقه است. دفاع شيخ در مقابل قمى ها از موضع ضعف صورت گرفته و روشن است كه شيخ چنين چيزى را از اجماع كشّى برداشت نكرده است.
ج: طبقه اوّل برتر از طبقه بعدى است. اين موضوع ازكلام كشّى نيز هويدا است وجمله «تصحيح مايصح…» درباره دو دسته اخير بيان شد، نه دسته اوّل و بايد مقام اين دو دسته برتر از مقام دسته اوّل باشد كه به حسب ظاهر هيچ كس آن را نمى پذيرد.
اين محقق اقوال ديگر را نيز ضعيف و قابل مناقشه دانسته و معتقد است كه قدر متيقن

صفحه از 79