دوازده امام، در منابع اهل سنّت(1) - صفحه 105

عام به مورد خاص يعنى بنى هاشم اختصاص پيدا مى كند؛ چرا كه بنى هاشم يكى از تيره هاى قريش است. احاديثى كه پيش از اين ذكر كرديم نيز قرينه چنين تخصيصى است.
«حنفى قندوزى» پس از نقل حديث با تعبير دوم مى گويد:
برخى محققان گفته اند: با دقّت در احاديثى كه دلالت مى كند بر اينكه خلفاى بعد از پيامبر(ص) دوازده نفرند، معلوم مى شود كه مراد رسول خدا از اين احاديث، امامان دوازده گانه اى است كه از اهل بيت خود آن حضرت اند. حمل حديث بر خلفاى راشدين ممكن نيست؛ چون كمتر از دوازده نفرند. نيز حمل اين حديث بر پادشاهان اموى ممكن نيست، چون اوّلاً: عددشان بيش از دوازده نفراست.
ثانيا: آنان، افرادى ظالم اند و ظلم فاحشى درزندگى آنها به چشم مى خورد، جز عمر بن عبدالعزيز.
ثالثاً: اينان از بنى هاشم نيستند، در حالى كه پيامبر(ص) درآن حديث (در روايت عبدالملك از جابر) فرموده اند كه تمامى آنان از بنى هاشم اند.
همچنين حمل حديث بر سلاطين بنى عباس ممكن نيست، چرا كه اوّلاً: شمار آنان بيش از دوازده نفر است و ثانياً: اينان پاى بندى چندانى از خود به احكام اسلامى نشان نداده اند. پس بناچار بايد اين حديث را بر ائمه دوازده گانه اى كه از اهل بيت پيامبراند حمل كنيم زيرا اينان آگاه ترين و دانشمندترين افراد زمانه خويش بودند و از نظر رفعت مقام، ورع و پرهيزكارى، حَسبَ ونَسَب از همه اهل زمانه خود برتر بودند. از همه مهمتر اينكه علوم خود را از جدشان پيامبر گرامى اسلام(ص) به ارث برده بودند. اهل علم و تحقيق كشف و شهود اينان را اين گونه معرفى كرده اند. مؤيّد اين مطلب كه مقصود پيامبر از ائمه دوازده گانه، امامان اهل بيت (ع) اند روايات فراوانى است كه در اين باب وارد شده است و از آن جمله است حديث ثقلين. ۱

1.همان، ص۵۳۵

صفحه از 117