چرا جابر سخن پيامبر را نشنيد؟
مسئله نشنيدن سخنِ پيامبر از سوى جابر، تقريباً در تمام احاديث ياد شده آمده است. شايد براى كسانى كه اين احاديث را مى خوانند اين سؤال پيش آيد كه چرا فردى مانند جابر كه با اشتياق تمام، جان به سخن هدايت گر پيامبر(ص) سپرده بود، از شنيدن سخن پيامبر محروم ماند و ادامه سخن آن حضرت را نشنيد؟با جستجو در منابع اهل سنت، سرانجام سرنخى در مسند احمد حنبل بدست آمد. پيش از سخن احمد بن حنبل، به نقل سخنى از «حنفى قندوزى» مى پردازيم. او در كتاب ينابيع الموده مى گويد:
پيامبر وقتى مى خواستند فراز آخر روايت كلهم من بنى هاشم را بيان نمايند، صداى خود را پايين آوردند، چرا كه بنى اميه و گروه ديگرى از منافقان كه در آن جمع حضور داشتند، خلافت بنى هاشم را دوست نداشتند. ۱
اين سخن «حنفى قندوزى» را به عنوان علّت نشنيدن سخن پيامبر توسط جابر، نه قابل قبول است و نه ردّ، گرچه چنين اقدامى از پيامبر(ص) آن هم درمورد مسئله اى با اين اهميت، بسيار بعيد است.
۰.«احمد حنبل» سخن ديگرى دارد، او به نقل از «جابر بن سمره» مى گويد:پيامبر در عرفات (يا منى) در حال ايراد خطبه بودند و من از پيامبر شنيدم كه مى فرمود:
لن يزال هذا الامر عزيزاً ظاهراً حتى يملك اثنا عشر كلهم. ثم لغط ۲ القوم وتكلموا فلم افهم قوله بعد كلّهم، فقلت لابى يا ابتاه مابعد كلهم؟ قال: كلهم من قريش؛ ۳
۰.امر خلافت همواره عزيز و آشكار است تا اينكه همه دوازده نفر حكومت كنند. سپس مردم همهمه كردند و به سخن گفتن پرداختند، در نتيجه سخن پيامبر را بعد از كلمه كلّهم نفهميدم. از پدرم پرسيدم: رسول خدا بعد از اين كلمه چه فرمود؟
1.همان
2.لغط: جار و جنجال و سر و صداى به هم آميخته و نامفهوم.
3.مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۹۹؛ معجم الكبير، داراحياء التراث، ج۲، ص۱۹۶