دوازده امام، در منابع اهل سنّت(1) - صفحه 95

اطلاق مى داند و از سلاطين اموى و عباسى، به جز عمر بن عبدالعزيز، كس ديگرى را شايسته چنين مقامى نمى داند. او مى گويد:
خلفا پنج نفرند: ابوبكر، عمر، عثمان، على(ع)، و عمر بن عبدالعزيز. ۱
سفيان ثورى گرچه كوشيده است تا نيروهاى ناشايست را از صحنه خلافت اسلامى كنار زند ولى راه حلى كه ارائه مى دهد مشكل خلفاى دوازده گانه را حل نمى كند؛ چرا كه او درباره هفت نفر باقى مانده حرفى براى گفتن ندارد.

5 . ابن كثير

وى در البداية والنهايه پس از نقل حديث جابر بن سمره (لايزال هذا الامر عزيزاً حتى يكون اثنا عشر خليفة كلهم من قريش)، مى گويد:
چهار نفر از اين دوازده نفر عبارتند از: ابوبكر، عمر، عثمان، على، و عمر بن عبدالعزيز نيز از آن جمله است. برخى از بنى عباس نيز از آنها هستند.
وى اضافه مى كند:
مقصود اين نيست كه اين دوازده تن بر نظم و ترتيب خاص، (و از قوم و تيره مخصوص) باشند، بلكه مقصود اين است كه دوازده امام و خليفه وجود پيدا كنند؛ مقصود ائمه دوازده گانه شيعيان كه اوّلشان على و آخرشان [مهدى] منتظر است ـ نيز نيستند؛ چون در ميان اينان جز على(ع) و فرزندش حسن، كسى بر امت حكومت نداشته است. ۲
درباره سخن ابن كثير نكاتى به نظر مى رسد كه خلاصه آن چنين است:
الف ـ نخست اينكه او از برشمردن نام خلفا درمانده و تنها به ذكر نام پنج تن از آنان اكتفا كرده است. وقتى كه دانشمندى چون ابن كثير قادر به بر شمردن نام خلفا نيست، وظيفه مردم عادى چيست و آنان چگونه خلفاى رسول خدا(ص) را بشناسند؟

1.سنن ابى داوود، ج۴، كتاب السنّة، باب ۷

2.البداية والنهاية، ج۱، ص۱۵۳

صفحه از 117