زندگی نامه امام رضا علیه السلام - صفحه 13

صدمه زدن بر من را ندارد».۱ اين گزارش‏ها بيانگر آن است كه شيعيان نسبت به جان امام عليه السلام بيمناك بوده‏اند و ايشان با اين سخن ، آنان را آرام مى‏ساخته است. تاريخ از بيان دقيق و تبيين زواياى گوناگون جهت گيرى‏هاى امام رضا عليه السلام در مدت حكومت هارون و حتّى دوران پنج ساله درگيرى امين و مامون، باز مانده است؛ ولى پيامد عملكرد ايشان، صيانت مكتب تشيّع از گزند دشمنان بوده است.
در شرايطى كه ادريسيان حسنى مغرب با عبّاسيان و خلافتشان درگيرى داشتند ، و از جمله عبّاسيان ، نسب ادريس بن ادريس (ادريس دوم) را انكار مى‏كردند ، امام رضا عليه السلام نه تنها نسب او را تأييد فرمود ، بلكه او را دلاور خاندان خود شمرد كه همانندى در اين خاندان ندارد . اين تأييد سياسى ضمنى براى حكومت ادريس نيز محسوب مى‏شد .۲
در دوره مأمون، قيام‏هاى متعدّد ناراضيان از سادات علوى تا گروه‏هاى رقيب عبّاسيان، جامعه را ملتهب ساخت. گذشته از اوضاع حاكميت، جامعه شيعه با شهادت امام كاظم عليه السلام با دوگانگى بسيار مهم و چالش واقفيان‏۳روبه‏رو شد. جمعى از وكيلان ائمّه و عالمان شيعه، از امامت امام هشتم روى گردانده ، پرچمدار فرقه‏اى خودساخته شدند. بخش قابل توجّهى از فتنه‏گران واقفى، تنها به انديشه مال‏اندوزى و طمع در اموال باقى مانده از دستگاه وكالت، چنين انحراف بزرگى را در تاريخ شيعه رقم زدند.
وزارت برمكيان تا سال 188 هجرى ادامه يافت. در اين سال، هارون بر آنان

1.الكافى : ج ۸ ص ۲۵۸ . نيز ، ر . ك : (كرامات) .

2.ر . ك : سرّ السلسلة العلويّة : ص ۱۳ .

3.پس از شهادت امام كاظم عليه السلام گروهى از شيعيان از پذيرش امامت امام رضا عليه السلام سر باز زده ، گفتند: «موسى بن جعفر ، وفات نكرده؛ بلكه از ديده‏ها غايب شده و به زودى باز خواهد آمد». اين گروه را كه بر امامت امام هفتم ، توقّف كرده‏اند ، «واقفيه» مى‏نامند. گفتنى است كه شكل‏گيرى فرقه واقفيّه ، نتيجه دنياطلبى چندتن از وكيلان امام هفتم بود كه به قصد ثروت‏اندوزى و مقام‏طلبى ، در اموال متعلّق به امام عليه السلام تصرّف نمودند و بسيارى از شيعيان ناآگاه را به گم‏راه كشيدند .

صفحه از 46