زندگی نامه امام رضا علیه السلام - صفحه 22

امام رضا عليه السلام در مرو، به تعارفات ظاهرى روى آورد و اصل خلافت را نيز به ايشان پيشنهاد كرد؛ امّا وقتى با عدم پذيرش امام عليه السلام روبه‏رو شد، برخورد او و لحن سخنش كاملاً دگرگون شد. امام عليه السلام نيز پاسخ‏هاى قاطعانه‏اى را بيان مى‏داشت و تصريح مى‏كرد كه :
من به اختيار خود، هيچ گاه اين كار را انجام نخواهم داد .1
بسيارى از گفتگوهاى اين جلسه ، گزارش شده است؛ امّا پايان تمام رواياتى كه اين جلسه يا جلسات ديگر را گزارش كرده‏اند ، بيانگر آن است كه خليفه، امام عليه السلام را تهديد به قتل نموده و اذعان مى‏دارد كه راه ديگرى پيش روى امام عليه السلام نيست : يا پذيرش ولايت‏عهدى و يا مرگ.
متون متعدّد روايى، نشانگر آن است كه تنها سببى كه باعث شد امام رضا عليه السلام ولايت‏عهدى را بپذيرد، اجبار و اكراه بود. روايات در اين زمينه، چند دسته است:
دسته اوّل ، رواياتى كه صراحتاً دلالت بر اجبار امام عليه السلام بر قبول ولايت‏عهدى دارند كه چند نمونه از اين روايات را نقل مى‏كنيم :
1. مأمون از عدم پذيرش امام عليه السلام خشمگين شد و چنين گفت:
تو همواره به گونه‏اى با من برخورد مى‏كنى كه خوش ندارم و از شدّت عمل من در امان مانده‏اى. به خدا سوگند، اگر ولايت عهدى را پذيرفتى كه هيچ، وگرنه تو را بر آن مجبور مى‏كنم. آن گاه اگر قبول كردى، چه خوب، وگرنه گردنت را مى‏زنم!2
2. امام عليه السلام در پاسخ ريّان بن صلت كه از پذيرش ولايت‏عهدى ايشان در شگفت مانده بود، فرمود:
خدا خود مى‏داند كه من از آن خوشم نمى‏آيد ؛ امّا چون ميان پذيرش آن و كشته

1.ر . ك : همان .

صفحه از 46