زندگی نامه امام رضا علیه السلام - صفحه 36

داشتم و كار او با طاهر، بدان جا كشيد كه كشيد و چنان شد كه شد. باز، هرثمة بن اَعيَن را به سركوبى رافع [بن ليث بن نصر بن سيّار] فرستادم، كه بر او ظفر يافت و او را كشت. نيز صاحب سرير را به صلح خواندم و هدايايى براى او فرستادم و با او به مهر رفتار كردم تا او از مخالفت ، دست برداشت و به راه آمد. پيوسته كارم تقويت يافت تا بدين جا رسيد كه با برادرم محمّد امين ، چنين شد و خداوند ، امر خلافت را يكسره در اختيار من نهاد و بر آن ، استيلايم داد و كار من ، استوار گرديد. چون پروردگارم به آنچه من درخواست داشتم، وفا نمود، من نيز دوست داشتم كه با خدايم بدانچه عهد بسته‏ام، وفا كنم، و كسى را جز ابو الحسن علىّ بن موسى، مستحقّ اين امر (خلافت) نديدم. لذا آن را در اختيار وى قرار دادم؛ امّا او نپذيرفت، مگر بدان طريق كه خود مى‏دانى. اين بود سبب اين بيعت به ولايت‏عهدى.1
شيخ صدوق، بر اين باور است كه مأمون، در ابتدا صادقانه قصد داشت به نذر خود عمل كند و امام عليه السلام را ولى عهد خود نمايد. وى مى‏نويسد:
من بر اين باورم كه مأمون ، او را ولى خود كرد و با او بيعت نمود تا به نذرى كه ذكرش رفت وفا كرده باشد ، و فضل بن سهل همواره با امام رضا عليه السلام دشمنى مى‏كرد و با او بد بود و از امام خوشش نمى‏آمد ؛ چون او از پروردگان برمكيان بود .2
اين نظر را مى‏توان از متون منتخب شيخ مفيد(م 413ق) و ابوالفرج اصفهانى(م 356ق) نيز برداشت نمود.3
به نظر مى‏رسد كه اين نظريه ، قابل پذيرش نيست؛ زيرا:
- مأمون كسى است كه براى رسيدن به حكومت ، به نزديكانش نيز رحم نكرده است. چگونه مى‏توان باور كرد حكومت را بدون هيچ چشم‏داشتى تقديم امام رضا عليه السلام نمايد؟
- وفاى به نذر با توسّل به زور و تهديد ، سازگار نيست. مأمون اگر از روى ارادت مى‏خواست اين منصب را به امام عليه السلام وا گذارد، راضى به ناخرسندى امام عليه السلام نمى‏شد، چه برسد به آن كه امام عليه السلام را به مرگ تهديد كند.
- يك روايت مربوط به نذر مأمون ، نمى‏تواند در مقابل روايات متعدّدى كه اجبار و تهديد او را مى‏رساند ، مقاومت كند. بى‏ترديد ، اين سخن مأمون نيز برخاسته از زيركى وى بوده تا خويش را فردى محبّ اهل بيت عليهم السلام معرّفى كند.
- در رواياتِ اصرار مأمون به امام رضا عليه السلام ، سخنى از وفاى به نذر نيامده است ؛ بلكه مأمون تنها به ريّان بن صَلت - كه از اصحاب مورد وثوق امام رضا عليه السلام و البته از كارگزاران حسن بن سهل و حكومت عبّاسى است - اين مطلب را بيان داشته است. بنا بر اين، بى‏ترديد در اين بيان ، اغراض ويژه سياسى نهفته است.
- اگر مأمون واقعاً براى وفاى به نذر ، مى‏خواست چنين كند ، بايد فقط در اهداى خلافت ، اصرار مى‏ورزيد ، نه ولايت‏عهدى؛ چه اين كه ولايت‏عهدى در نذر او نبوده است.
- امام عليه السلام نيز اگر ارادت مأمون را تمام و خالص مى‏دانست، معنا نداشت كه با بى‏مهرى با خليفه رفتار كند.

1.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج‏۲ ص‏۱۶۴ ح ۲۲.

2.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج‏۲ ص‏۱۷۷.

3.الإرشاد: ج‏۲ ص‏۲۵۹، مقاتل الطالبيين: ص ۳۷۶.

صفحه از 46