زندگی نامه امام رضا علیه السلام - صفحه 39

ادا كننده حق پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله باشم .
و ياور تو باشم تا در ولايت عهدى و دولت يافتن تو به نيكى [هر دو سرا] دست يابم .
چون نامه‏اى به دستت رسيد - فدايت شوم - و امكان يافتى ، آن را از دستت زمين نگذار تا به سوى آستان فرمان‏رواى مؤمنان (مأمون) حركت كنى؛ همو كه تو را شريك كار و همتا در نسب خود و سزاوارترين مردم به آنچه در اختيارش است ، مى‏بيند ... .1
اين نظر با مفاد بعضى از رواياتى كه سخنان مامون را آورده، سازگار است، امّا با بسيارى از عملكردهاى وى در قبال امام رضا عليه السلام ، قابل جمع نيست؛ چه اين كه :
- سخنان مأمون ، به گونه‏اى ظاهرسازى است و طبيعى است كه خليفه، انگيزه اصلى خود را به راحتى بر ملا نسازد.
- تاريخ‏نويسانى نظير طبرى نيز در دولت عبّاسى زندگى مى‏كردند و وامدار حاكمان عبّاسى بودند. طبيعى است آن گونه بنگارند كه حاكمان مى‏خواهند.
- اين گزارش‏ها با روايات متعدّدى كه خليفه ، امام عليه السلام را مجبور به پذيرش ولايت‏عهدى مى‏كند، سازگار نيست.
- همچنين اجبار بر پذيرش ولايت‏عهدى و تهديد به قتل ، چگونه با ارادتمندى و تشيّع مأمون و نيّت صادقانه او مى‏تواند سازگار باشد؟
- متون معتبر و متعدّد ، حاكى از آن است كه امام عليه السلام از پذيرش خلافت و ولايت‏عهدى سر باز مى‏زد. اگر خليفه حُسن نيّت داشت، اين حقّ امام بود كه خلافت را بپذيرد. سيّد مرتضى مى‏نويسد:

1.حياة الإمام الرضا عليه السلام ، جعفر مرتضى عاملى : ص ۴۴۲ و ۴۴۳ . جعفر مرتضى ، اين متن را از نسخه‏اى خطّى گزارش كرده است .

صفحه از 46