مجموعههاى درونْمذهبى شيعه ايجاد كرد و چيزى نگذشت كه اين شبهات ، به بيرون تراوش نمود. علنى شدن شبهات و سؤالات از سويى ، و ظهور انحراف در برخى وكيلان و نمايندگان امام كاظم عليه السلام ، از سوى ديگر ، سبب شد كه زمينه براى تبيين مسائل امامت ، بيش از پيش فراهم آيد. بنا بر اين ، در اين دوره ، مباحث مربوط به امامت ، بسيار پُررنگ و به صورت علنى از زبان امام رضا عليه السلام مطرح شد.۱ اين گونه مباحث در دوره ولايت عهدى امام عليه السلام بروز بيشترى داشت. گزارش زير ، تا حدودى بيان كننده فضاى حاكم در خراسان است .
در حديثى به نقل از عبد العزيز بن مسلم آمده است :
در زمان على بن موسى الرضا عليه السلام در مرو بوديم و روز جمعه در مسجد جامع ، اجتماع كرده بوديم. مردم در باره امامت ، گفتگو و بحث مىكردند و اختلاف نظرهاى موجود در مسئله امامت را بيان مىكردند. من نزد سيّد و مولاى خود امام رضا عليه السلام رفتم و او را از گفتگوى مردم ، آگاه ساختم. ايشان تبسّمى كرد و فرمود : «اى عبد العزيز! قوم ، گرفتار جهل شدند و در باورهاى خود ، فريب خوردند؛ يعنى هر چه را خودشان دين دانسته بودند ، گرفتند و حق را از دست دادند، در حالى كه حق تعالى ، پيامبر گرامى خود را قبض روح نكرد ، مگر آن كه دين را براى او تمام كرد و قرآن را بر او نازل ساخت كه در آن ، تفصيلِ هر چيزى بيان شده است. در قرآن ، همه اشيا از حلال و حرام و حدود و احكام و جميع آنچه تمام مردم به آن احتياج دارند ، آمده است ... و حق تعالى در حجّة الوداع - كه آخر عمر پيامبر صلى اللّه عليه و آله بود - اين آيه را نازل كرد :«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَمَ دِينًا» .۲و اين آخرين فريضهاى بود كه نازل فرمود و بعد از آن ، هيچ فريضهاى نازل نساخت».۳
آن گاه امام عليه السلام به طور مفصّل ، جايگاه امامت را براى عبد العزيز ، ترسيم مىكند .۴
1.قرب الإسناد: ص ۲۰۰.
2.مائده : آيه ۳ .
3.ر . ك : ح ۴۸۳ .
4.ر . ك : (نقش امامت در تكميل دين و ويژگىهاى امام) .