زبان آگاهي پيامبر (ص) و امامان (ع) 2 - صفحه 186

۰.يك: عن علىّ بن مهزيار قال:أرسلت إلى أبي الحسن الثالث(ع) غلامي وكان صقلابيّاً فرجع الغلام إلىّ متعجباً فقلت له: مالك يا بنيّ؟ قال: وكيف لاأتعجّب؟ مازال يكلّمني بالصقلابية كأنّه واحدّ منّا فظننت أنّه إنّما أراد بهذا اللسان كيلا يسمع بعض الغلمان ما دار بينهم؛ ۱

۰.على بن مهزيار گفت:غلامم را كه صقلابى بود به محضر امام هادى(ع) فرستادم. او شگفت زده بازگشت. گفتم: پسركم تو را چه شده است؟ پاسخ داد: چرا شگفت زده نباشم؛ آن حضرت پيوسته با من به زبان صقلابى سخن گفت، گويا كه او يكى از ما بود.
من پنداشتم آن حضرت با اين زبان سخن مى گويد تا برخى از بردگان نشنوند.

۰.دو: انّ أبا الحسن الاوّل(ع) لم يكن يرى له ولدّ فأتاه يوماً اسحاق ومحمّد أخواه وأبو الحسن يتكلّم بلسانٍ ليس بعربىّ فجاء غلامّ سقلابي فكلّمه بلسانه؛ ۲

۰.فرزندان موسى بن جعفر(ع) ديده نشده بودند. يك روز اسحاق و محمّد، دو برادرشان به محضرشان آمدند. آن حضرت به زبانى كه عربى نبود سخن مى گفتند. آنگاه برده اى سقلابى آمد، آن حضرت به زبان سقلابى با اوسخن گفتند. ۳

1.بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۹۱. اين روايت، بدين شكل نيز نقل شده است: ما زال يكلّمنى بالسقلابيه كأنّه واحدّ منّا فظننت أنّه إنّما دار بينهم» نگاه كنيد به: بصائر الدّرجات، ص۳۵۳؛ بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۳۰

2.بحارالانوار، ج۴۸، ص۵۶

3.قبلاً در قسمت زبان فارسى گفتيم كه حضرت رضا(ع) با غلامان خويش به زبان صقلابى و فارسى سخن مى گفتند. بنگريد به: بحارالانوار، ج۴۹، ص۸۸

صفحه از 186