پژوهشی درباره اصول اربعمأة - صفحه 191

آقابزرگ تهرانى نيز گرچه از جامعيت بيشترى برخوردار است و نظر به مفهوم لغوى اصل دارد، ولى از ابهام خالى نيست چنانچه آقا بزرگ خود در الذريعه از بعضى از كتب تعبير به اصل كرده است. ۱
از سوى ديگر اين كلمه از قرن 5 هجرى اصطلاح شده است.
4 ـ «وحيد بهبهانى» رأى برخى را درباره تفاوت اصل و كتاب چنين نقل كرده است كه: كتاب مبوّب و مفصل است، ولى اصل مجمع اخبار و آثار است و مبوّب نشده است. ۲ برخى ديگر برخلاف اين نظر از ظاهر سخن شيخ در ترجمه «احمد بن محمد بن نوح» چنين استفاده كرده اند كه اصول داراى ترتيب خاصى بنا به نظر صاحب اصل بوده است. ۳
در ردّ اين نظر نيز گفته اند كه برخى از اصول نيز مبوّب هستند، چنانچه اغلب كتابها هم بنابه نظر مؤلفشان ترتيب يافته اند. ۴ علامه تهرانى معتقد است از سخن شيخ كه گفته است: «كتب فى الفقه على ترتيب الاصول»، در مى يابيم كتاب فقه «احمد بن محمد بن نوح» همانند اصول بدون ترتيب بوده و براساس ابواب فقهى فعلى منظم نشده بوده است، نه اينكه كتاب فقه او داراى ترتيب خاصى براساس ترتيب كتب اصول باشد. ۵
برخلاف اين دانشمندان كه قائل به تفاوت اصل و كتاب بودند، برخى معتقدند اصل و كتاب مترادفند چنانچه «علامه محمد تقى شوشترى» معتقد است تقابلى بين كتاب و اصل وجود ندارد. ۶ ايشان نمونه هايى را از كتب رجالى ارائه مى دهد كه دلالت بر اين مسئله دارند. از جمله اين شواهد عبارتند از:

1.الذريعة، ج۲، ص۱۵۱

2.فوائد الوحيد البهبهانى، ص۳۲

3.تلخيص مقباس الهداية، ص۱۶۰

4.الذريعة، ج۲، ص۱۳۴

5.قاموس الرجال، محمد تقى شوشترى، قم، انتشارات اسلامى، ج۱، ص۶۵

صفحه از 217