پژوهشی درباره اصول اربعمأة - صفحه 194

مى گيرد. چنانچه اشاره شد با دقت در عبارات شيخ طوسى و نجاشى مى توان فهميد دو اصطلاح كتاب و اصل بسيار نزديك به هم و بعضاً به صورت مترادف به كار رفته است. ۱ از سوى ديگر بسيارى از اين اصول از بين رفته و امكان توجه به محتوا و متن و كيفيت تدوين آنها از ما سلب گشته است. به همين دليل «علامه سيد محسن امين» پس از ذكر برداشت برخى دانشمندان از اصل مى نويسد: «كل ذلك حدس و تخمين!» ۲ در توجيه نظر محسن امين، آقاى جلالى مى نويسد:
دليل سخن سيد امين آن است كه اين تعريفها حاصل تحقيق در نصوص اصول موجود نيست و اين اصطلاح را در كتب علماى شيعه از قرن پنجم به بعد مى بينيم؛ به تعبير دقيقتر در آثار شيخ مفيد (ت412)، شيخ نجاشى (ت450) و شيخ طوسى (ت460). ۳
ايشان سپس تعريف وحيد بهبهانى را بهترين تعريف شمرده و با تغيير كوچكى كه در آن مى دهد، تعريف خود از اصل را ارائه مى دهد:
الاصل هو الكتاب الذى جمع فيه مصنّفه الاحاديث التى روى اغلبها عن الصادق(ع) سماعاً او عن الراوى و الكتاب والمصنف لو كان فيهما حديث معتمد لكان مأخوذاً من الاصل. ۴
به اين ترتيب بنا به نظر آقاى جلالى، اصل، كتابى است كه مصنّفش احاديثى را كه اغلب از امام صادق(ع) بى واسطه و يا با واسطه يك راوى شنيده، در آن فراهم آورده است، در حالى كه احاديث كتاب و مصنف از اصل فراهم آمده و مستقيماً و براى اوّلين بار نوشته نشده است و كتاب و مصنف فرعِ اصلند.

1.دليل آن را در پايان اين بحث ذكر مى كنيم.

2.اعيان الشيعة، سيد محسن امين، تحقيق: حسن امين، بيروت، دارالتعارف، ۱۹۸۶م، ج۱، ص۱۴۰

3.دائرة المعارف الاسلامية الشيعية، ج۲، ص۳۲

4.همان، ص۳۴

صفحه از 217