پژوهشی درباره اصول اربعمأة - صفحه 196

حفص بن سالم، حارث بن احول، خالد بن صبيح، داود بن زربى، ذريح محاربى، ربيع بن الاصم، سعيد بن غزوان، سعيد بن مسلمه، سفيان بن صالح، شعيب بن اعين، شهاب بن عبد ربه، هشام بن سالم و هشام بن حكم بنگريم تا در يابيم كه اوّلاً: شيخ طوسى و ابن شهر آشوب به هر يك از اين افراد، اصلى نسبت مى دهند، ثانياً: راوى اين اصول نيز همان «ابن ابى عمير» است در صورتى كه اين افراد در رجال نجاشى نيز به عنوان «مروى عنه» ابن عمير ذكر شده اند، اما به آنها فقط عنوان «كتاب» نسبت داده شده است.
4 ـ شيخ طوسى با آنكه در مقايسه با نجاشى تعبير «اصل» را بيشتر به كار برده است، اما در قسمتى از فهرست خود ۱ از ذكر اين تعبير خوددارى نموده و به بسيارى از ياران امامان باقر تا كاظم(ع) كتاب يا كتابهايى نسبت مى دهد كه از جمله آنها مى توان از ابوبصير مرادى، عمر بن اذينه، عمار بن موسى ساباطى عبيد بن زرارة بن اعين، عبداللّه بن بكير، عبدالله بن ميمون قداح، محمد بن نعمان احول، معاوية بن حكيم، معاوية بن عمار، معاوية بن وهب، عبدالله بن سنان، عبدالله بن يحيى الكاهلى، عبدالكريم بن عمر الخثعمى، علاء بن فضيل،… نام برد. نكته قابل توجه آن كه راوى بسيارى از اين كتب نيز افرادى چون: ابن ابى عمير، على بن حسن بن فضال، حسن بن محبوب و على بن حكم هستند و اين افراد معمولاً راويان كتب دست اوّل يا اصول روايى بوده اند.
از اين مطلب مى توان نتيجه گرفت كه تعابير «اصل» و «كتاب» در اصطلاح شيخ نيز بعضاً به صورت مترادف استعمال شده است.
5 ـ نسبت به اصول موجود تا عصر ما كه تعداد آنها شانزده عدد است و به اصول شانزده گانه معروف شده اند، بايد گفت: اكثر اين اصول در كتابهاى شيخ طوسى و نجاشى با عنوان كتاب ذكر شده اند، چنانكه مرحوم مجلسى نيز در قسمت مصادر بحار با همين تعبير از آنها نام مى برد.
6 ـ علامه شوشترى در قاموس الرجال معتقد شده است كه تا قرن پنجم هجرى

1.همان، ص۹۷ ـ ۱۷۴

صفحه از 217