پژوهشی درباره اصول اربعمأة - صفحه 218

نبودند و ممكن هم نبود ترتيب مشخص در احاديثشان موجود باشد، چون اصول در واقع املائى است كه در مجالس فراهم آمده و جواب مسائلى است كه نازل بر ابواب مختلف فقهى است.
چنانكه اصولى كه اكنون بعينه موجود است داراى ترتيب خاصى در دسته بندى احاديث نيست… پس از آنكه اصول در بين جوامع پراكنده شده، ديگر رغبت به استنساخ آنها كاهش يافت، زيرا استفاده از اين اصول به دليل بى نظمى احاديثش مشكل بود، كم كم نسخه هاى قديمى اصول هم از بين رفت. از جمله نسخه هايى كه در كتابخانه شاپور دركرخ بغداد بود با ورود «طغرل بيك» اوّلين پادشاه سلجوقى به بغداد در سال 448 آتش زده شد. ولى خوشبختانه اين واقعه پس از آن بود كه شيخ طوسى كتابهاى تهذيب و استبصار خود را نوشته و آنها را از اين اصول فراهم آورده بود، البته بسيارى از اين اصول به صورت اوّليه خويش تا عصر «محمد بن ادريس حلى» باقى بود و او از آنها مستطرفات السرائر را فراهم آورد. برخى از اين اصول به دست «سيد رضى الدين على بن طاووس» (ت664) رسيد و از آنها در تصانيف خود بهره جست (چنانچه در كشف المحجة متذكر شده است). سپس با گذر زمان اين اصول از بين رفتند و در عصر ما تنها اندكى از آنها بعينه موجود است و باقى آنها در ضمن كتب اربعه و جوامع حديثى پراكنده هستند. ۱
6 ـ فهرست برخى از اصول اربعمأة
1 ـ اصل آدم بن الحسين النخاس الكوفىّ، نجاشى گويد اين اصل را «اسماعيل بن مهران بن ابى نصر كوفى» كه از اصحاب امام رضا(ع) است از او روايت كرده است، (رجال

1.الذريعة، ج۲، ص۱۳۴ و ۱۳۵

صفحه از 217