151
انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر

انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر
150

6 . نتيجه و راهكار

نكته اى كه ما به تناسب بحثمان تذكر مى دهيم اين است كه لازمه اين كه فرد در گروه بتواند امر به معروف و نهى از منكر كند ـ يعنى بتواند همواره بر اجراى اصول و ارزش ها در گروه تأكيد ورزد و ضد ارزش ها را طرد كند ـ اين است كه ارزش ها و ضد ارزش ها را مستقل از افراد بشناسد و تفاوت ميان دو نوع گروهى كه مطرح ساختيم ، عميقاً از همين نكته متأثر است . شايد با نگاهى سطحى به اين مطلب ، مشكل به نظر برسد كه بتوان آن را زيربناى تيپ بندى در بحث گروه هاى اوّليه قرار داد ، ولى اگر در مباحث پيشين دقت شود ، به روشنى اهمّيت اين نكته روشن مى گردد . وقتى فرد در گروه، مستقل از افراد و رهبران گروه ، ارزش ها و ضد ارزش ها را مى شناسد و به آنها مؤمن است ، مى تواند هر عملى ـ از هر فردى در گروه ـ را ارزيابى كند و معروف يا منكر بودن آن را تشخيص دهد و براساس ايمانش به ارزش ها موضع گيرى كند . به ويژه اين كه او در رابطه اى غير مستقيم با گروه پيوند خورده و ايمانش به ارزش ها، او را به عضويت گروه كشانده است . پس عضويت در گروه ، اهميتى بالاتر از ارزش هاى مورد قبولِ او ندارد كه در مقابل گروه بايستد و انتقاد كند . امّا در گروه با رابطه مستقيم ، كه تلقين ارزش ها مقدم بر شناخت ، و همانندىِ فرد با رهبران يا با كلّيت گروه ، اساس پيوند فرد به گروه است ، فرد به اين دليل هنجارها و ارزش هاى گروه را مى پذيرد كه خود را با گروه هماند سازد ، نه به اين علت كه اين هنجارها وجود او را قبضه كرده اند. در همانندى فرد با گروه كه به پذيرش و اجراى ضوابط رفتارى و هنجارها و ارزش هاى گروه مى انجامد ـ همان طور كه از ارانسون هم نقل كرديم ـ رضايت درونى حاصل نمى گردد ؛ زيرا خود اعمالى كه فرد انجام مى دهد ، برايش اهمّيت ندارند ، بلكه آنچه برايش مهم است ، مثل افراد خاصى بودن است . افراد باجاذبه براى فرد همانندى كننده ، هر طور بگردند ، فرد همانندى كننده هم همان طور مى گردند . پس او چگونه مى تواند اعمال آنها را با ملاك هايى مستقل از ايشان ارزيابى كند و بر تعهد در خصوص ارزش هاى خاص پاى بفشارد؟ اين نكته ، آن قدر در سرنوشت گروه ها و اجتماعات اهمّيت دارد كه يكى از آفات انقلاب ها ـ كه باعث انحراف بيشتر انقلاب هاى بشرى از اهداف اوّليه اش شده است ـ همين است كه افراد رده هاى پايين گروه ، به جاى شناخت ها و ضدها و ايمان به آنها ، به رهبران گروه علاقه مند مى شوند ، آنها را ملاك ارزش و ضد ارزش مى شناسند و دنبال آنها حركت مى كنند . در اين باره از كلام امير مؤمنان على عليه السلام استمداد مى جوئيم . نقل شده است كه در دوران خلافت امام على عليه السلام و در ميدان جنگ ، مردى نزد آن حضرت آمد و گفت : من شما و دشمنان را در گذشته ، زير پرچم توحيد و در ركاب پيامبر خدا در جنگ با كفار ديدم . اكنون شما را مخالفت هم مى يابم . چگونه دريابم كدام يك حق است؟ حضرت فرمود : «حق را بشناس ، اهل حق را خواهى شناخت . باطل را بشناس ، اهل باطل را خواهى شناخت» ؛ يعنى شناخت ارزش ها، مستقل از افراد و مقدم بر آنها باشد . همين امر ، هويت خاص گروه مؤمنان را ايجاد مى كند و آن را از گروهى كه فرآيند عضوگيرى در آن ، براساس تقدم تلقين بر شناخت و در نتيجه تقدم عضويت بر شناخت ارزش ها و ايمان به آنهاست ، جدا مى سازد . اين مطلب ، يكى از جنبه هاى ساختارى مناسب براى اقامه امر به معروف و نهى از منكر است و وضعيت مقابل آن ، جنبه ساختارى مانع امر به معروف به شمار مى آيد.

  • نام منبع :
    انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر
    سایر پدیدآورندگان :
    طوسی، محسن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 92971
صفحه از 160
پرینت  ارسال به