19
انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر

و چون از ديدگاه فلسفه متعالى و از ديدگاه اسلامى ، انسان در اصل وجود ، ناقص ، نيازمند و فقير است ـ يعنى حالت اوّليه و اصيل در او نقص و وابستگى است و كمال ، امر ثانوى و به پيروى از اتصال به كمال و كمال آفرين است ـ حالت عاطفى اوّليه و اصيل او ، رنج است و لذت ، پيرو مواجهه با امور ديگر پديد مى آيد.
در كتاب هاى كلامى ما ، اساس بحث هاى مربوط به انسان ، نقص و نيازمندى و علاقه به كمال و بى نيازى است و حالت هاى عاطفى رنج و لذت ، در كنار آن مطرح مى شود و بحث انگيزه و انگيزش مثبت و منفى ، به صورت اصل جلب منفعت محتمل و دفع ضرر محتمل ذكر شده است . اين دو اصل ، به عنوان اصول عقلايى شناخته شده و همه رفتارهاى ناشى از آن ، عقلايى ، قابل فهم و پيش بينى ، و قابل دفاع تلقى گرديده و عمل خلاف آن ، قبول ناشدنى معرفى شده است . اين برداشت كلامى در متدولوژى علم احكام دينى (علم اصول فقه ، متدولوژى علم فقه است) وارد شده و در تشخيص تكليف شرعى افراد دخيل گشته است . عده اى نيز در بحث فلسفه اخلاق ، از اين بحث استفاده كرده ، و ارزش و ضدارزش (خوبى و بدى) و ارزشمند و ضد آن (خوب و بد) را بر اين مبنا مطرح كرده اند.
مواجهه با امور لذت آور ، شوق آفرين است . امر لذيذى كه با آن مواجه مى شويم ، مشوّق ناميده مى شود و اگر شخص يا سازمانى ما را با مشوّق روبه رو كند ، عمل آن شخص يا سازمان ، تشويق ناميده مى شود . برعكس جريان ياد شده ، مواجهه با امور رنج آور ، موجب رنجش است و امر رنج آورى كه با آن مواجه شده ايم، تنبيه و عمل شخص يا سازمانى كه ما را با تنبيه روبه رو كرده است ، تنبيه كردن ناميده مى شود . در هر صورت ، تشويق كردن و تنبيه كردن ، پاداش دادن به شمار مى آيد . پاداش ممكن است مشوّق ، يا رنج دهنده باشد.
يادگيرى ، انواعى دارد و عمده ترين انواع آن ، بر اساس رفتار و عواقب خوشايند يا ناخوشايند رفتار است ؛ زيرا انسان نيازمند و در جستجوى تعادل ، كمال و رفع نياز ، و انسانى كه در مواجهه با امور برهم زننده تعادل ، احساس رنج و در مواجهه با امور تعادل آور احساس لذت مى كند ، هر گاه رفتارى انجام دهد يا در وضعيتى قرار گيرد كه با عواقب لذيذ روبه رو گردد و تعادل يابد ، اين تجربه را به خاطر مى سپرد و در دفعات بعد نيز آن را تكرار مى كند ، و هر گاه رفتار يا وضعيتش موجب عواقب رنج آور گردد ، اين تجربه را به خاطر مى سپرد و در مراحل بعد از آن پرهيز مى كند . اين دو امر ، همان انگيزش هاى مثبت و منفى بود كه به تفصيل مطرح شد.
در بحث يادگيرى ، به تشويق ، تقويت مى گويند ؛ چون ارائه عواقب لذيذ به عمل ، تشويق نام گرفت و گفتيم مشوّق ها و تشويق كردن ، موجب تكرار عمل مى گردد . پس تشويق ها، تقويت كننده عمل مى شود و در دفعات بعد ، انگيزه ، آن عمل را قوى تر مى سازد.
مراد از تقويت ، «هر نوع رويدادى است كه احتمال وقوع رفتار به خصوصى را افزايش مى دهد». ۱ تقويت كننده ممكن است مستقيماً خوشايند ، يا ابزارى براى رسيدن به امر خوشايند باشد . در صورت اوّل به آن تقويت كننده اوّليه ، و در صورت دوم به آن تقويت كننده ثانويه مى گويند.
نيازهاى اوّليه ، از عمق ساختمان جسمى و روحى بشر و از طبيعت زندگى اجتماعى سرچشمه مى گيرد . تا انسان ، انسان است و تا زندگى اجتماعى وجود دارد ، آن نوع نيازمندى ها هم است . اين نيازمندى ها يا جسمى است ، يا روحى و يا اجتماعى . نيازمندى هاى جسمى ، از قبيل نيازمندى به خوراك ، پوشاك ، مسكن ، همسر و ... . نيازهاى روحى مانند علم ، زيبايى ، نيكى ، پرستش ، احترام و تربيت . نيازهاى اجتماعى هم از قبيل معاشرت ، مبادله ، تعاون ، عدالت ، آزادى و مساوات.
نيازمندى هاى ثانويه ، نيازهايى است كه از نيازهاى اوّلى ناشى مى شود . نياز به انواع وسايل زندگى كه در هر عصر و زمانى با عصر و زمان ديگر فرق مى كند ، از اين نوع است . نيازهاى اوّليه ، محرك بشر به سوى توسعه و كمال زندگى است ، ولى نيازهاى ثانوى ، از توسعه و كمال زندگى سرچشمه مى گيرد و در عين حال محرك به سوى توسعه بيشتر و كمال بالاتر است.
تغيير نيازها و نو شدن و كهنه شدن آنها ، به نيازهاى ثانوى مربوط است . نيازهاى اوّلى نه كهنه مى شود و نه از بين مى رود ؛ بلكه هميشه نو و زنده است . پاره اى از نيازهاى ثانوى ـ مثل نياز به قانون ـ نيز چنين است . نيازمندى به قانون ، از نيازمندى به زندگى اجتماعى ، و در عين حال هميشگى سرچشمه مى گيرد . بشر هيچ زمانى بى نياز از قانون نخواهد بود. ۲ تقويت كننده اوّليه ، در خصوص نياز اوّليه ، و تقويت كننده ثانوى ، در مورد نياز ثانوى است.

1.ر.ك : اتكينسون ، ريتا و ديگران ، زمينه روان شناسى ، ص۳۹۸.

2.ر. ك : مطهرى ، مرتضى ، ختم نبوت ، ص ۴۱ـ۴۴.


انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر
18

1 ـ 1 . لذت و رنج

همان طور در كه بحث هيجان اشاره شد ، همه هيجان ها به مطبوع و نامطبوع قابل تقسيم است و ديديم كه هيجان ها، حالت هاى عاطفى هستند و بر اثر مواجهه با امور نيازآفرين يا برطرف كننده نياز به وجود مى آيند . پس بحث از تعادل و نياز آغاز مى شود و همه امور در دو بخش نيازآفرين و برطرف كننده نياز است و در حالت عكس آن هيجان خوشايند به دست مى آيد . يكى از اصطلاحات باسابقه براى بيان اين دو حالت ، اصطلاح لذت ـ رنج است . هم زمان با درك نياز ، هيجان رنج (ناخوشايند) ، و هم زمان با درك تعادل ، هيجان لذت (خوشايند) داريم.

  • نام منبع :
    انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر
    سایر پدیدآورندگان :
    طوسی، محسن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 92902
صفحه از 160
پرینت  ارسال به