3 . اجتماعى شدن
انسان از بدو تولد ، در گروه متولد مى شود و در گروه ، اجتماعى شدن را طى مى كند و تا آخر عمر عضو گروه است . گروه عبارت است از افرادى كه داراى تعامل مستمر هستند و احساس پيوستگى دارند . ارتباط درون گروه مى تواند در اصطلاح ذاتى يا عرضى باشد.
ارتباط ذاتى آن است كه افراد مرتبط و متعامل ، ارتباط با يكديگر را بخواهند و از ارتباط با يكديگر لذت ببرند و طالب ادامه همين ارتباطات كنونى باشند . ارتباط عرضى آن است كه ارتباطى ذاتاً مطلوب نيست ، بلكه ارتباط گروهى چون وسيله اى است براى رسيدن به امرى خواستنى و مطلوب ، ايجاد شده و احتمالاً ادامه خواهد يافت . اگر گروهى با ارتباط ذاتى بين اعضا وجود داشته باشد ، گروه اوّليه ناميده مى شود ، ولى اگر ارتباط بين اعضا در گروه ، ارتباط عرضى باشد ، گروه ثانويه نام مى گيرد.
افرادى كه تعامل مستمر دارند و احساس پيوستگى مى كنند ، گروه اجتماعى اند. امّا گروه اجتماعى مى تواند يك دست و بدون تفكيك موقعيت و تقسيم كار و بدون هرگونه تمايز و نابرابرى باشد ، و به عكس مى تواند فرايند تقسيم كار و تفكيك موقعيت ها را از سر گذرانده و داراى تمايز ساختارى باشد . اين نوع اخير از گروه اجتماعى ، سازمان اجتماعى ناميده مى شود.
حال كه دانستيم سازمان اجتماعى ، گروهى است كه تفكيك موقعيت دارد ، بايد بيفزايم كه بر محور تفكيك موقعيت ها ، هنجارهاى مورد قبول در گروه سازمان يافته ، وظايف و چگونگى عملى كردن وظايف در هر موقعيت را مشخص مى كنند . مجموعه هنجارهايى كه به موقعيتى معيّن اختصاص دارد و وظايف و چگونگى انجام دادن وظايف در هر موقعيت را تعيين مى كند ، «نقش اجتماعى» نام دارد . مجموعه اى ديگر از هنجارها هستند كه ميزان استاندارد برخوردارى هاى احراز كننده هر موقعيت را از ارزش هاى كمياب تعيين مى كنند ميزان استاندارد برخوردارى هاى احراز كننده هر موقعيت از ارزش هاى كمياب ، «پايگاه اجتماعى» ناميده مى شود . ارزش هاى كمياب عبارت اند از اقتدار ، احترام و دارايى . به هنجارهايى كه اساس تعيين پايگاه هاى اجتماعى در سازمان قرار مى گيرند ، به پيروى از تامين ۱ هنجارهاى توزيعى مى گوييم.
شخصى كه عضو سازمان اجتماعى است ، داراى موقعيت و پايگاه اجتماعى و نيز ملزم به رعايت نقش است . عضو سازمان از برخوردار مى شود برخى نيازهاى ديگر او نيز از اين راه ارضا مى گردد . پايگاه اجتماعى ، ميزان استاندارد برخورداى هاى احراز كننده يك موقعيت از دارايى ، احترام اطلاعات و اقتدار است.
يكى از نيازهاى انسان ، نياز به احترام يا همان دوست داشته شدن است كه تا اندازه اى در سازمان ارضا مى گردد . در اقتدار نيز آميزه اى از احترام وجود دارد ؛ چون اقتدار يعنى قدرتى كه فرمانبردار آن را پذيرفته باشد . پس در آن پذيرش فرمانبردار و قبولى برترى مقتدر وجود دارد . افزون بر اين كه طبق تحليل امام محمّد غزالى ، قدرت از جلوه هاى كمال است و جلوه هاى كمال ، دوست داشتنى است . در نتيجه ، انسان ها به قدرت ، و پيرو آن به قدرتمند احساس محبت مى كنند . دارايى ، كاربردهاى گوناگونى دارد ، ولى نخستين كاربرد آن ، تهيه وسايل ارضاى نيازهاى فيزيولوژيايى و تهيه لباس و مسكن است كه دو مورد اخير ، نخستين وسايل تأمين امنيت در برابر خطر سرما ، گرما ، حيوان درنده و دزد هستند . پس دارايى ، وسيله رفع نيازهاى فيزيولوژيايى و ايمنى است ؛ هر چند وسيله اى براى احترام نيز به شمار مى آيد.
در اقتدار ، تصميم گيرى وجود دارد و تصميم گيرى يكى از راه هاى نيل به خوديابى و خودشكوفايى است . همچنين در اقتدار ، قدرت نيز وجود دارد كه وسيله اى براى تأمين ايمنى به شمار مى آيد . پس نتيجه اين كه عضويت سازمانى ، ارضاكننده نيازهاى فيزيولوژيايى ، ايمنى ، تعلق ، احترام و خودشكوفايى است . البته به طور نسبى و در هر سازمانى و در هر موقعيتى با توجّه به پايگاه اجتماعى مربوط ، اندازه معيّنى از اين نيازها احتمال ارضا دارند ، ولى به طور مسلم ، يكى از راه هاى برطرف ساختن نيازهاى انسانى ، عضويت در گروه هاى سازمان يافته است.
اگر در برخى سازمان ها، پايگاه هايى از بعضى ارزش هاى كمياب برخوردار نشوند يا به مقدار اندك برخوردار شوند ، بايد عضويت در سازمان هاى ديگر را به طور مكمل در نظر داشت و پيگيرى كرد . براى مثال در مؤسسات خيريه ، واجدان موقعيت ها، پول و امكانات مالى دريافت نمى كنند ، يا پايين ترين موقعيت ها در سازمان هاى معمولى ، از اقتدار برخوردار نيستند . امّا در صورت عضويت در چند سازمان گوناگون ، مى توان نيازهاى گوناگون خود را ارضا كرد . وجود انواع گوناگون سازمان در جامعه و هنجارهاى توزيعى حاكم بر آنها ، بخشى از فرهنگ جامعه است كه بر شيوه و ميزان ارضاى نيازها اثر تعيين كننده دارد.