93
انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر

2 . كنترل اجتماعى در روايات (مراتب نهى از منكر)

2 ـ 1 . ترشرويى ، كمترين ميزان اعمال كنترل اجتماعى

اگر به حدى ارتباط و پيوند گروهى ميان اشخاص وجود داشته باشد كه مؤمن مورد نظر ، جزئى از جهان اجتماعى شخص ديگر باشد و ميل به پيوند و ميل به مقبوليت در آن شخص ، شامل مؤمنِ مورد نظر نيز بشود ، آن گاه كمترين حد اعمال كنترل اجتماعى از سوى مؤمن بر شخص ديگر ، اعمال فشار عاطفى و درهم كشيدن چهره و ترشرويى است.
امام صادق عليه السلام از قول امير مؤمنان بيان كرد كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به ما فرمان داد «با هنجارشكنان ، با چهره هاى درهم كشيده برخورد كنيم». ۱
همچنين امير مؤمنان فرمود : «كمترين ميزان زشت شمارى عمل ديگران (اعمال مهار اجتماعى) اين است كه با هنجارشكنان ، با چهره درهم كشيده ملاقات شود».

2 ـ 2 . طرد اجتماعى

طرد اجتماعى ، يكى از مراتب اعمال كنترل اجتماعى است . ميل به عضويت و پيوند گروهى ، از ويژگى هاى فطرى انسان شمرده شده است و عدم ارضاى آن ، يكى از زجرها براى اوست . اگر شخصِ مرتكب نابهنجارى ، با ترشرويى اشخاص مرتبط با او ، از رفتار نابهنجار خود صرف نظر نكرد ، با اعتراض زبانى اطرافيان روبه رو مى شود . اعتراض زبانى ، رفتار نابهنجار را در برخى افراد مهار مى كند ؛ البته بعضى ها هم از راه اعتراض زبانى كنترل نمى شوند . تهديد به طرد اجتماعى و قطع پيوند گروهى ـ كه به طور زبانى ابراز مى شود ـ مرتبه ديگرى از كنترل اجتماعى است . اگر تهديد به طرد اجتماعى موجب ترك رفتار نابهنجار نشود ، مرتبه بعدى كنترل اجتماعى ، طرد اجتماعى است.
امام صادق عليه السلام فرمود : «اگر اطلاع يافتيد شخصى كار زشتى انجام داده است ، به سوى او برويد و بگوييد اى فلانى! يا از ما كناره گيرى كن يا از اين عمل دست بردار . اگر خوددارى كرد ، با او ارتباط داشته باشيد ، و گرنه از او دورى گزينيد». ۲
در اين روايت ، تهديد به طرد اجتماعى ، عاملى دانسته شده كه عده اى را به ترك نابهنجارى ها وا مى دارد ، ولى اين عامل كنترلى ، بر همه كارگر نيست . طرد اجتماعى ، عامل كنترلى ديگرى است كه به اعمال آن دستور داده شده است.
استاد مطهرى معتقد است علماى اسلام براى امر به معروف و نهى از منكر ، درجات و همچنين اقسامى قايل شده اند. درجه اوّل اين است كه انسان بايد از منكرات حالت تنفر و انزجار داشته باشد ؛ يعنى بايد ريشه تنفر از منكرات ، در روح ، قلب و ضميرش وجود داشته باشد . مرحله بعد ، هجر و اعراض است ؛ يعنى وقتى شما فرد يا افرادى را مى بينيد كه مرتكب منكراتى مى شوند ، براى اين كار او را از كار زشتش بازداريد ، از او اعراض و با او قطع رابطه مى كنيد . يكى از درجات و مراتب امر به معروف و نهى از منكر و در واقع يكى از اقسام تنبيه كه در چنين مواردى بايد اجرا شود ، اين است كه شما به او سردى نشان دهيد ، بى اعتنايى كنيد و آن صميميتى كه پيش تر به او نشان مى داديد ، بعد از اين نشان ندهيد . اين خود تنبيه است . البته ، رفتار انسان بايد در امر به معروف و نهى از منكر ، منطبق با منطق باشد . اين در موردى است كه آن شخص با شما چنان صميميتى داشته باشد كه اگر با او قطع رابطه كنيد ، اين رفتار، در مورد او تنبيه تلقى شود ؛ يعنى تحت يك زجر و شكنجه روحى قرار گيرد و اين عمل شما در جلوگيرى از كار بد او تأثير داشته باشد . مواردى هم هست كه كسى به عادت زشتى دچار شده و رابطه او با شما ، از روى عادتى است كه از گذشته داشته است . چه بسا اين فرد از اين كه شما با او قطع رابطه كنيد ، استقبال هم كند تا آزادتر دنبال منكرات و كارهاى زشت برود . در اين جا قطع رابطه شما با او ، نه تنها اثر تنبيهى ندارد ، بلكه اثر تشويقى نيز دارد ؛ يعنى او را بيشتر در كار خود آزاد مى گذاريد و عملاً او را در كارهاى زشت تشويق مى كنيد . در چنين مواردى ، اين كار درست نيست . البته مورد ديگرى نيز هست كه نهى از منكر نيست و عنوان ديگرى دارد . شما با خانواده اى محشور بوده ايد و رابطه دوستى و احياناً خويشاوندى داشته ايد . بعد مى بينيد اين خانواده فاسد شده است . از اين رو ، براى حفظ خود و خانواده تان و اين كه عادت زشت آنها به خانواده شما سرايت نكند با آنها قطع رابطه مى كنيد ؛ زيرا هم نشينى با بيمار ، بيمارى مى آورد. ۳

1.ر.ك : حُرّ عاملى ، محمّد بن حسن ، وسائل الشيعة ، ج ۱۶ ، ص ۱۸۱ ، روايت ۲۱۲۹۴ .

2.ر.ك : حُرّ عاملى ، محمّد بن حسن ، وسائل الشيعة ، ص ۱۴۵ ، روايت ۲۱۲۰۰.

3.ر.ك : مطهرى ، مرتضى ، عنصر امر به معروف و نهى از منكر در نهضت حسينى ، ص ۷۴ـ۷۶.


انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر
92

1 ـ 4 . نهادى شدن در نظام اجتماعى

در مطالب پيشين ، درباره دين و ارتباط آن با فرهنگ سخن گفتيم . دين ، مجموعه اى از آموزه هاست كه از طرف خداوند و از راه وحى به بشر ارائه مى گردد و به تناسب حيطه هاى سه گانه روان انسان (شناخت ها، عواطف و اراده ، و رفتار) شامل باورها ، ارزش هاى اخلاقى و احكام رفتارى است . به اين دليل كه فرهنگ نيز چيزى غير از باورها ، ارزش ها، هنجارها و نمادها نيست ، دين و فرهنگ از نظر چيستى ، از جنس يكديگرند . به همين دليل گفتيم چون باورها ، ارزش ها و هنجارهاىِ ارائه شده از سوى وحى (دين) ، در مقايسه با تعداد و موضوعات عناصر فرهنگ ، شماره كمترى دارد و به قصد جاى گرفتن در فرهنگ جوامع گوناگون ارائه شده است ، در صورت پذيرش توسط مردم يك گروه ، اجتماع يا جامعه ، به پاره فرهنگ ، يعنى بخش از فرهنگ آن مردم ، تبديل مى شود.
پس دين ، مجموعه اى از عناصر فرهنگى است كه با هدف اشاعه در فرهنگ هاى بشرى و تبديل فرهنگ هاى بشرى به فرهنگ دينى (داراى عناصر دين و متناسب با دين) ارائه شده است . از اين رو غايت آن ، درونى شدن هنجارها ، ارزش ها و باورهايش در مردم و همنوايى مردم با آن است . گفته ايم درونى شدن عناصر فرهنگ و همنوايى اشخاص با فرهنگ ، محصول دو جريان است : جريان اجتماعى شدن و جريان كنترل اجتماعى . پس تحقق و عملى شدن موفق اين دو جريان با محتواى عناصر تشكيل دهنده ، غايت دين است و شايد بتوان گفت نهادى شدن و استقرار در نظام اجتماعى و نظام شخصيت ، نهايت دين مى باشد.
امير مؤمنان عليه السلام فرمود : «غايت (نهايت) دين ، تأكيد بر ارزش ها و هنجارها و جلوگيرى از زشتى ها و نابهنجارى ها و استوار كردن مقررات الهى است». ۱

1.ر.ك : نورى ، حسين بن محمّد تقى ، مستدرك الوسائل ، ج ۱۲ ، ص ۱۸۵ ، روايت ۱۳۸۳۷ .

  • نام منبع :
    انديشه اجتماعي در روايات امر به معروف و نهي از منكر
    سایر پدیدآورندگان :
    طوسی، محسن
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 92814
صفحه از 160
پرینت  ارسال به