جستجويی در ترجمه حسن بن محبوب - صفحه 242

هم دو احتمال است. به معنى مرد سبك لحيه و تنك ريش و يا به معنى مرد سبك موى كه تنكى موى سر را هم شامل شود. اگر حفيف العارفين به معنى مرد سبك لحيه باشد، احتمال سناطا در ضبط اين واژه از جهت تكرار دو لفظ مترادف ضعيف مى شود. اما اگر حفيف العارفين اشاره به تنكى موى سر باشد، اين احتمال هيچ ايرادى نخواهد داشت؛ مخصوصاً اگر بگوييم تكرار در اينجا مخل و مهلّ نيست. اما اگر ضبط اين واژه سَبْطا باشد، از نظر معنى ايرادى وارد نيست و هيچ تكرارى لازم نمى آيد الا اينكه تغيير و تحريف مسبطا به صورت سباطا يا سناطا مشكل است. اما احتمال تغيير سناطا به سباطا قوىتر است. ۱
2 ـ مرحوم شوشترى همچنين معتقد است كه در عبارت «فكره جريران يخرجه من يده» (يعنى: جرير نخواست كه امام، وهب را از دستش خارج كند، ياخودش نخواست كه وهب را از تحت قدرت خود خارج كند.) به جاى كلمه يده بايد ولائه باشد. مرحوم شوشترى چنين استدلال مى كند كه جرير نمى خواست عبد از ولائش خارج شود نه از دستش والاّ او را آزاد نمى كرد. عبد با آزاد كردن از دستش خارج مى شود، ولى از ولائش خارج نمى شود. اما اگر او را مى فروخت عبد از ولائش هم خارج مى شد. در واقع اين اشكال متوجه بيان كشّى است نه اينكه در اينجا تحريفى ناخواسته رخ داده است، چون مسلما ولائه به يده تبديل نمى شود. ۲
در دفاع از كشّى مى توان گفت: استفاده از اين گونه تعابير، ذوقى و سليقه اى است و دقتهاى فقهى و فلسفى در بيان اينگونه امور رعايت نمى شود. بالفرض كه احكام مربوط به اماء و عبيد و اقسام حقوقِ موالى بر آنها در زمان رسول الله(ص) بيان شده باشد. اين دو، فاصله چندانى با هم ندارند. مى توان گفت با آزاد كردن و ايجاد حق ولاء، عبد از دست مولى بكلى خارج نمى شود، بلكه خروجى موقتى است و پس از موت عبد، باز مولى از اموال و منافع عبد استفاده مى كند.

1.رجوع شود به: قاموس الرجال، ج۳، ص۳۴۹.

صفحه از 244