دايرة المعارف حديثی «الأوفي» - صفحه 283

«فضل على بيك» در نيمه دوم سده يازدهم و نيمه اوّل سده دوازدهم مى زيسته است. او شاگرد علامه محمدباقر مجلسى است و مجلسى اجازه روايتى براى وى بدين عبارت صادر كرده است:
انها الأخ فى اللّه المبتغى لمرضاته تعالى المولى الفاضل الباذل الذكى فضل على بيك جعل اللّه تعالى اخراه خيراً من اولاه سماعاً و تصحيحاً و تدقيقاً فى مجالس عديدة آخرها ثانى عشر من شهرجمادى الاولى فاجزت له دوام تأئيده رواية عنى و كتب مؤلفه الحقير حامداً مصلياً.
اين اجازه را علامه مجلسى در پايان بحارالانوار (تحرير شده در غره رجب 1084) نوشته است. ۱
او همچنين از «سيد ماجد بن هاشم بحرانى» و «شيخ محمد» فرزند صاحب معالم روايت نقل مى كند.
همچنين «ميرزا عبداللّه افندى» در نامه اى كه به علامه محمد باقر مجلسى نوشته در آن يادى از مؤلف نموده است؛ با اين عبارت:
و ترجمة كتاب تاريخ بلدة قم لواحد من المعتبرين، إذ فيها أحاديث كثيرة عربيّة وهى عند أخى الناظر فضلعلى وفقه الله. ۲
«سيد عبدالحسين حسينى خاتون آبادى» در كتاب وقايع السنين والاعوام نيز به مناسبتى از وى ياد مى كند؛ با اين عبارت:
فوت شيخ صالح بحرانى ساكن شيراز در 1098، در كمال فضل و حال بود و متوجه قطع و فصل معاملات مردم مى شد تا اينكه حرف او مذكور شد در خدمت نواب اشرف اقدس، شاه سليمان در تقرب عالى حضرتِ متعالى مرتبت فضل على بيك، و شيخ صالح را قاضى كردند و رقم نوشته شد و بعد از رفتن رقم اشرف، ديگر شيخ مزبور نه متعرض افتا شد و نه متعرض قطع و فصل معاملات شد. ۳
اما اشتهار وى به «توشمال باشى» را به دو وجه مى توان احتمال داد:
الف: «توشمال باشى» مقامى بود در

1.فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه آية الله مرعشى،ج۲، ص۱۳۸

2.بحارالانوار، ج۱۱۰، ص۱۷۵

3.وقايع السنين والاعوام، ص۵۴۲

صفحه از 288