نقد «تدوين السنّة» ابراهيم فوزی - صفحه 290

اسلام مربوط مى شود و در باب منافع مشترك اسلامى است، از سوى همه فرق اسلامى قابل نقد است.
3 ـ نويسنده در بررسى مباحث مربوط به حديث، در صدد اثبات اين ديدگاه است كه اساساً اسلام مجموعه مباحث غيرعبادى را خود بيان نكرده و آنها را به انسانها واگذار كرده است، بنابراين امروز بهترين شيوه، همان است كه در مغرب زمين به آن عمل مى شود و بر ما لازم است كه از مباحث آنها استفاده كنيم.
.*. نويسنده، كتاب را در يك مقدّمه، سه بخش و يك خاتمه تدوين نموده است. بخش عمده مقدّمه در اثبات نكته سوم از نكات سه گانه فوق است. در ضمن مباحث مقدمه ـ كه به علل اختلافات در شريعت مى پردازد، هفت نكته نيز مطرح مى شود كه هفتمين نكته به مباحث سنّت مرتبط است و مجموعه مطالب بعدى كتاب در واقع به همين نكته بر مى گردد.

بخش اوّل

بخش اوّل شامل شش فصل است:
فصل اوّل: در اين فصل بعد از تعريف سنّت و اقسام سه گانه آن (قولى، فعلى و تقريرى) به بيان ديدگاههاى متعدد در باره حدود سنّت مى پردازد و اين پرسش را مطرح مى كند كه آيا هرچه پيامبر انجام داده و فرموده، سنّت است و لازم است درهمه زمانها به آنها استناد شود و براى همه انسانها به عنوان حكم اسلامى است، يا بخشهايى از سنّت پيامبر به زمان خاص اختصاص داشتند.
فصل دوم: نويسنده در اين فصل ابتدا به بحث درباره نهى پيامبر(ص) از تدوين حديث مى پردازد و به روايات پيامبر در منابع اهل سنّت كه در آنها از تدوين حديث منع شده، اشاره مى كند و سپس مى گويد اين مطلب در زمان پيامبر از سوى آن حضرت نسخ شد.
فصل سوم: نويسنده در اين فصل كه تحت عنوان امساك الصحابه عن تدوين

صفحه از 298