نقد «تدوين السنّة» ابراهيم فوزی - صفحه 296

صحابه را چنين تفسيركرده اند: كسى كه مصاحبتش با پيامبر زياده بوده است.
نويسنده خود معتقد است كه منظور از كلمه «صحابه» در عرف صحابه، مهاجران و انصار اهل مدينه بوده است؛ همان ها كه قرآن در آيات متعدد از آنها ياد كرده است؛ نظير آيه: والذين امنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله و الذين آووا و نصروا اولئك هم المؤمنون حقاً (انفال،۷۴)، ولى كسانى كه بعد از فتح مكه اسلام آوردند ، جزو صحابه شمرده نمى شوند.
نويسنده سپس به نقد ديدگاه «بخارى» مى پردازد. به عقيده او ديدگاه بخارى، ديدگاه نادرستى است كه هيچ مؤيدى از قرآن و سنّت ندارد؛ تعريف بخارى با لغت هم ناسازگار است، زيرا مشاهده و سماع حديث به معناى مصاحبت نيست؛ قرآن نيز پر است از اخبار منافقان مدينه كه پيامبر(ص) را ديدند و از او حديث شنيدند؛ منافقانى كه قرآن آنان را با كفار همرتبه قرار داده و پيامبر(ص) را مأمور جهاد با آنان نموده است:
يا ايها النبى جاهد الكفار و المنافقين واغلظ عليهم ومأواهم جهنم و بئس المصير (توبه،۷۳).
و با اين همه معلوم است كه اين گروه نمى توانند از صحابه باشند.
بطلان نظريه بخارى همچنين از اينجا روشن مى شود كه او افراد كم سن و سال را هم طبق تعريف از صحابه دانسته است؛ نظير «عبدالله بن عباس».
بخارى خود از ابن عباس نقل مى كند كه: توفى رسول اللّه و انا ابن عشر سنين مختوناً. ابن عباس قبل از فتح مكه پيامبر را نمى شناخت و بعد از فتح مكه هم همراه پيامبر(ص) به مدينه نرفت؛ او مدّت كمى قبل از وفات پيامبر(ص) به مدينه رفت. با اين وجود ابن عباس چگونه مصاحب پيامبر بوده است؟ بخارى على رغم اين مسئله از ابن عباس چنين نقل مى كند:

۰.والله الذى لا اله غيره ما نُزلت سورة من كتاب اللّه الاّ وانا اعلم اين نُزلت ولانزلت آية من كتاب الله الا و انا اعلم فيما نزلت. ۱

1.همان، ص۲۰۶

صفحه از 298