واقعه غدير، اوج ابلاغ ولايت - صفحه 42

احتمالاً به وقوع مى پيوست با منافع شخص وى ـ العياذ بالله ـ در تضاد نبود و… مردم را به خود وانهاد و هيچ گونه طرحى براى آينده نيفكند و… آيا چنين تصوّرى را مى شود براى سياستمدارى واقع نگر، انسانى هوشمند و تلاشگر در ذهن پروراند؟ آيا بر رسول الله(ص) آن پيام آور سختكوش آرام ناپذيرى كه خدايش به آرامش دعوت مى كند كه:
ما انزلنا عليك القرآن لتشقى(طه،۲).
و در سختكوشى و تلاش بى امانش براى هدايت مردمان مى فرمايد:
عزيز عليه ما عنتّم حريص عليكم بالمؤمنين رئوف رحيم(توبه، ۱۲۸).
آيا بر آن بزرگوارى كه آينده امت را در آخرين لحظه هاى زندگى نيز فراموش نمى كرد و با تنى تب آلود به «تجهيز سپاه اسامه» فرمان مى داد، و … مى شود چنين گمانى برد؟! آيا قصّه آكنده از غصّه خواستن «دوات و قلم» در آخرين لحظات زندگى براى رقم زدن چيزى كه امت را هماره از گمراهى نجات دهد، بسنده نيست،تا اين پندار را يكسر تباه بدانيم و مسكوت نهادن آينده امت را جسارتى بر رسول الله(ص) بدانيم و ساحت پاك آن بزرگوار را پيراسته از اين همه… .

2) آينده امت به تدبير آنها وانهاده شده بود

بر اين باور باشيم كه پيامبر(ص) به طور صريح،پيشواى آينده امت را تعيين نكرده است، چون اين امر به عهده امت نهاده شده بود، تا آگاهان از مهاجر و انصار براساس شورا و رايزنى آينده امت را رقم بزنند. آيا مى شود چنين باورى را پذيرفت و آن را با حقيقت منطبق دانست؟ نكاتى را كه درباره اين فرض، تأمل برانگيز است مى توان بدين سان برشمرد:
الف: اگر چنين مى بود بايد رسول الله(ص) امت را با نظام شورايى و چندى و چونى آن آشنا مى ساخت و حدود، وظايف و قوانين شورا را مشخص مى كرد. چون تا بدان روز نه جامعه چنان شيوه اى را در ساختار حكومت تجربه كرده بود و نه از چگونگى آن آگاهى داشت. آيا معقول است كه بگوييم پيامبر(ص) مردمان را در رهبرى آينده امت به شيوه

صفحه از 70