واقعه غدير، اوج ابلاغ ولايت - صفحه 43

نامعلوم حوالت داده است؟!
آنچه اين پندار را يكسره تباه مى سازد اين است كه سياست بازان هرگز بر چنين پيش بينى از سوى رسول الله(ص) استناد نكردند، و مسندنشينان خلافت نيز چنين نكردند؛ چون ابوبكر يكسر به «نصب» روى آورد و عمر تصريح كرد كه چون كسى را نمى يابد به شورا تن مى دهد؛ او به هنگام مرگ گفت:
لو ادركنى احد رجلين لجعلت هذا الأمر اليه ولو ثقت به سالم مولى أبى حذيفه و أبى عبيدة الجرّاح و لو كان سالم حيّاً ما جعلتها شورى. ۱
بدين سان روشن است كه اين تئورى هيچگونه پيوندى با پيامبر(ص) ندارد، و ساخته اى است در گذرگاه زمان براى توجيه واقعيت ۲ واقع شده در تاريخ اسلام.
ب: نكته مهم ديگر اين است كه اگر رسول الله(ص) چنين آهنگى را داشته است، و در انديشه آن بوده است كه مرجعيت فكرى و سياسى را به صحابه وانهد، بايد در جهت آماده سازى آنها بسى مى كوشيد. پيامبرى كه از درهم شكسته شدن نظامهاى قيصرى و كسرايى سخن مى گويد، و آيينش را زمان شمول وجهانشمول اعلام مى كند، آيا اصحابش از چنان جايگاهى در دانش و ثقافت برخوردار بوده اند كه اين بار سنگين را به دوش گيرند؟ واقعيت چيست؟ چنين چيزى را درباره صحابيان مى توان باور داشت؟ اين سئوال بسى جدّى است و براى بسيارى مطرح، و از كنار آن بسادگى گذشتن ظاهراً نوعى خامى و سهل انگارى در مبانى عقيدتى است. آقاى «مروان خليفات» از جمله كسانى است كه اين سئوال به طور جدّى بر او مطرح شده است و او را به تأمل واداشته

1.الطبقات لأبن سعد، ج۳، ص۲۴۸

2.چنين است كه مؤلفان اسلامى كه درباره نظام حكومت قلم زده اند و براى پس از پيامبر(ص) نصّ را منتفى دانسته اند، با تمام كوشش براى نظام شورايى معتقد خويش، نصوصى از پيامبر(ص) را نيافته اند و به آنچه به آن استناد كرده اند، مواردى است كه هرگز با اين ديدگاه همسويى ندارد، بنگريد به: النظريات السياسية الاسلامية، الدكتور الرئيس؛ فقه الشورى والأستشاره، توفيق شاوى؛ الشورى وأثرها فى الديمقراطيّه، دكتر اسماعيل انصارى.

صفحه از 70