با اين گفته ها، رسول اللّه(ص) چه چيزى را نشان داده اند؛ از واقعيتى كه رخ خواهد داد سخن گفته اند و يا از حقيقتى كه بايد باشد؟ و يا در واقعِ تاريخ و در آينه زمان، خلفاى خود را نشان داده است ـ يعنى هر آن كه بر اين مسند تكيه زند ـ يا آنكه رسول اللّه(ص) بر اين حقيقت تنبّه داده و كرده است كه پيشوايان پس از من دوازده نفر بايد باشند و نه جز آنها و تا فرجام روزگار همين است و بس.
گويا ترديد نباشد كه رسول اللّه(ص) جانشين معرفى مى كند، يعنى كسانى را كه پا جاى پاى او مى نهند و چون او بر مردمان حكم مى رانند، يا اگر بر مسند خلافت تكيه زنند، مانند او خلافت را پيش خواهند برد. گو اينكه كسانى كوشيده اند براى اين كلام الهى رسول اللّه(ص) مصداقهايى بتراشند ۱ ، و ابو جعفر بن محمد بن سلامه ازدى طحاوى بر اين باور رفته است كه مراد، خلفاى اربعه، معاويه، فرزندش يزيد و… هستند. ۲
شگفتا بر دين رسول اللّه(ص) چه مى بندند؟! براساس اين تفسير، پيامبر(ص) اينان را چونان خلفاى خود معرفى مى كنند، كه مردم سخن آنان را بشنوند و از آنان اطاعت كنند؟ از يزيد؟ از عبدالملك بن مروان و …؟ كبرت كلمه تخرج من أفواههم إن يقولون الاّ كذبا… .
چگونه توان تصوّر كرد پيامبر(ص) كه پيام آور كرامت، شرف، آزادى، صداقت و قداست است، جانشينانى ستم پيشه، فسادگر، تيره جان و جنايت پيشه معرفى كند؟ ۳
بدون هيچ ترديدى اگر كسى اصل روايت را بپذيرد ـ كه چاره اى جز آن نيست ـ بايد به تفسير شيعه خستو شود كه اينان على(ع) و فرزندان او هستند، كه در برخى روايات ديگر از
1.بنگريد به: الأمامة وأهل البيت، ج۲، ص۵۴ كه از اين مصاديق ياد كرده است.
2.شرح العقيدة الطحاويّه، ص۵۵۲؛ الأمامة وأهل البيت، ج۲، ص۵۶
3.بنگريد به: الأمامة وأهل البيت،ج۲، ص۵۶ـ۷۶ كه جنايات معاويه، يزيد، عبدالملك و… را براساس نصوص تاريخى نماياند، و آنگاه اين سئوال را در پيش ديد خواننده نهاده است كه آيا با اين همه اينها خلفاى پيامبرند؟!